دربارهی کتاب سینما چیست (خشتی)انتشارات هرمس منتشر کرد:
یادداشت مترجم بر چاپ دوم
چاپ نخست این کتاب در مدتی کوتاهتر از آنچه تصور میرفت نایاب شد.این گرایش به موضوعات نظری جدی سینما هم مایه خوشوقتی است...
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
بازن که مینوشت
او پیرِ کایه دو سینما بود. کسی که به قول سرژ دنی لکنت زبان داشت، شیفتهی حیوانات بود و در چهل سالگی از سرطان خون مرد. آندره بازن؛ «کسی که میدانست چگونه باید عشقش به سینما را قسمت کند» و به پرسش مغفولماندهای پاسخ دهد که در زیر آواری از تئوریهای فیلم مدفون شده بود: سینما چیست؟ برای بازن ــ که رئالیسم را رسالت سینما میپنداشت ــ عموماً فیلمها در جهان خودشان و نه در نظریههای از پیشتثبیتشده معنا داشتند. او برخلاف دیگرانی که پیش از او کوشیده بودند سر از کار سینما ــ این فریبندهترین اختراع قرن نوزدهمی بشر ــ دربیاورند، هرگز قصد نداشت که فیلمها را با نظریهها تطبیق دهد بلکه درست برعکس، تمام کوشش او برای تطبیق نسبی نظریهها با فیلمها بود. بهواقع سینما برای بازن از مسیر خود فیلمها میگذشت نه از فیلتر نظریهها. از این رو هرآنچه در نهایت از او به عنوان «نظریهی فیلم از نظر بازن» باقی ماند، از خلال نوشتههای پراکنده و مرکز گریزش بیرون کشیده شد. نوشتههایی که البته ایدهای مشترک همچون نخی نامرئی آنها را به هم متصل میکرد: سینما به منزلهی ماشینی که واقعیت را بازنمایی میکند. به چه طریق؟ بازن میگفت از طریق میزانسن و فوکوس عمیق و برداشت بلند؛ یعنی عملکردهایی که وحدت مکانی را همراه با تداوم زمان واقعی به سینما بازمیگردانند. این سبک، بازن را تهییج میکرد. سبکی که به واقعیت اجازه میداد بیواسطه در پیچیدهترین و مبهمترین صورتش فاش شود، آن هم بدون دستاویز قرار دادن عاملی بیرونی و اخلالگر همچون تدوین که هدفی جز گسیختنِ پیوستار زمان ــ مکان نداشت. و منظور بازن از رئالیسم همین بود: اشغال فضا در یک «زمان پیوسته» که نه قطع میشود نه از هم گسیخته میشود. برای نشان دادن واقعیت جاری، زمان باید بیوقفه ادامه پیدا کند. بازن نوشت که اگر سینما قادر است چنین صورتِ عریانی از واقعیت تولید کند، چرا ما باید بخواهیم انکارش کنیم؟ این رسالت سینماست. آیا ما را توانِ انکار «رسالت» هست؟
1 سال پیش
کتاب پیش رو از مهمترین مراجع تعریف سینماست که توسط آندره بازن به رشته تحریر در آمده و ترجمه آن از روی متن انگلیسی توسط محمد شهبا صورت پذیرفته. در پیشگفتار کتاب ژان رنوار به اهمیت جایگاه بازن در سینما میپردازد. وی را شاعر پادشاه روزگار ما، یعنی سینما، مینامد و در غربال تاریخی او را از اهلان در مقابل نااهلانی که از سوراخهای تمدن فرو میریزند تمیز میدهد. شاعری که تاج افتخار بر سر سینما نهاد.
رنوار در ادامه توضیح جایگاه بازن و در نگاهی تاریخی تصریح میکند که حتی اگر سینما باقی نماند، نوشتههای بازن میمانند و در دورانی که سینمایی نیست و مردم پرده سینما و فیلمها را در ذهن تصور میکنند، بر سر این سوال توافق دارند که: "سینما چیست؟"
رنوار اشارهای هم به مترجم انگلیسی کتاب، هیوگری میکند و تاکید میکند که اون به خوبی با فنای در بازن از پس این ترجمه برآمده. به تعبیر او بازن و هیوگری اعضای یک خانوادهاند و ما را نیز به فرزندخواندگی فرامیخوانند.
پس از پیشگفتار به مقدمه کتاب به قلم هیوگری میرسیم. مقدمهای که به تشریح زندگی، علایق و سبک بازن میپردازد. هیوگری در توضیح سبک بازن به استفاده او از ادبیات و شعر و فلسفه و دین، قیاسهایی از شیمی و برق و زمینشناسی و روانشناسی و فیزیک اشاره میکند. به زعم او حتی در لحظاتی انسان بازن را در هیئت شاعری پشمینهپوش تصور میکند.
کتاب "سینما چیست؟" در سلسله مقالاتی ما را به تعریف سینما نزدیک میکند. مقالاتی که ترتیب زمانی ندارند و منطقی ریاضیاتی بر آنها حاکم است که در نهایت ما را به مقصود میرساند.
بازن در مقاله اول "هستی شناسی تصویر عکاسی" به عامل پیدایش نقاشی و مجسمهسازی یعنی عقده مومیایی شدن، بحثش را شروع میکند. در ادامه این عقده را در عکاسی و سینما پیگیری میکند و به رهایی نقاشی مدرن از بازنمایی طبیعت میرسد. او در طول مقاله به قیاسی جالب توجه بین نقاشی، عکاسی و نهایتا سینما دست مییابد که ما را آمده مقاله بعدی "اسطوره سینمای تام" میکند.
1 سال پیش
5بهخوان
بازن شاید معروفترین و مهمترین نظریهپرداز سینما توی ایران باشه... از «گاو» مهرجویی تا سینمای امروز ما به شدت تحتتأثیر نئورئالیستها و آندره بازن قرار داره... نه تنها سینمای ما بلکه خیلی از سینماهای منطقه مثل ترکیه از «امید» گونی تا فیلمهای نوری جیلان. شاید تو این مدت کمی فاصله گرفته
باشیم از بازن و کمی بیشتر به ملودرام و احساسات گرایش پیدا کرده باشیم اما هستهی اصلی سینمای ما خیلی از نظرات بازن رو خودآگاه یا ناخودآگاه درون خودش به کار میبره.ص
نثر محمد شهبا هم بسیار زیبا و روان بود... چیزی که تو کتابهای تئوریک سینما اونقدر نمیبینم. درکل کتاب خیلی خوبی بود.