کتاب|

عمومی

درباره‌ی کتاب من مامانمو می خوام: داستان سه بچه جغدسه بچه جغد با نام "سارا"، پرسی" و "بیل" با مادرشان در یک سوراخ در تنۀ درخت زندگی می کردند. یک شب وقتی از خواب بیدار شدند، مادرشان را نیافتند. آن ها به فکر فرو رفتند و احتمالات مختلفی را در نظر گرفتند. سارا گفت: "من فکر می کنم رفته باشد شکار". آن ها از لانه بیرون آمدند و بر روی درخت به انتظار نشستند. پرسی گفت: "شاید هم روباه شکارش کرده!" سپس در آرزوی بازگشت مادر چشم هایشان را بستند. طولی نکشید که مادر آمد. او نرم و آرام از میان درختان به طرف سارا و پرسی و بیل پرواز کرد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر مارتین وادلمشاهده همه