کتاب|

عمومی|

ادبیات|

درباره‌ی زبان و ادبیات

درباره‌ی کتاب چرا ادبیاتانتشارات لوح فکر منتشر کرد:ادبیات، عشق، تمنا و رابطه جنسی را عرصه ای برای آفرینش هنری کرده است. در غیاب ادبیات اروتیسم وجود نمی داشت. عشق و لذت و سرخوشی بی مایه می شد و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمی و شوری که حاصل خیال پردازی ادبی است بی بهره می ماند. براستی گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجی که آثار گارسیلاسو، پترارک، گونگورا یا بودلر را خوانده اند، در قیاس با آدم های بی سوادی که سریال های بی مایه تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله کرده، قدر لذت را بیشتر می دانند و بیشتر لذت می برند. در دنیایی بی سواد و بی بهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آنچه مایه ارضای حیوانات می شود نخواهد بود، و هرگز نمی تواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
4بهخوان
کتاب « چرا ادبیات؟ » مجموعه ای از دومقاله، یک سخنرانی و یک مصاحبه است. در فصل اول که همنام با عنوان کتاب است، نویسنده «ماریو بارگاس یوسا» سعی در بیان اهمیت و محوریت ادبیات و خواندن و نوشتن دارد. سپس با تأسف بر جامعه‌ای که خود را از لذت خواندن محروم می‌کند، بیان می‌کند که جامعه بدون ادبیات محکوم به توحش معنوی و از دست دادن آزادی است. او با سعی در اثبات اینکه ادبیات یکی از اساسی‌ترین و ضروری‌ترین فعالیتهای ذهن است نهایتاً با بیان دلایلی لزوم و اهمیت جایگاه ادبیات در زندگی ملت‌ها را بیان می‌کند. که البته به نظرم همین مقاله اول با عنوان چاپ شده روی کتاب تطبیق بیشتری دارد. در فصل دوم باعنوان « فرهنگ آزادی»، نویسنده سعی در اقناء مخاطب مبنی براینکه جهانی شدن که خود معلول مدرنیزاسیون است، تنها راه رسیدن به آزادی فردی است. هویت جمعی را یک افسانه ایدیولوژیکی و شالوده ناسیونالیسم ابراز می‌کند. و با این جمله ادعای خود را تأیید و تکمیل می‌کند که : « تلاش برای تحمیل هویت فرهنگی بر مردم همانا محبوس کردن و محروم کردن ایشان از ارجمندترین آزادی‌هاست، یعنی آزادی گزینش اینکه چه باشند، چگونه باشند و چه کسی باشند». سپس می‌گوید فرهنگ باید آزاد زندگی کند، و همواره در رقابت با فرهنگ‌های دیگر باشد. این رقابت فرهنگ را نوسازی می‌کند و جانی تازه در آن می‌دمد و به آن امکان می‌دهد تا تحول پذیرد و خود را با جریان مداوم زندگی سازگار کند. او معتقد است جهانی شدن فرهنگ‌های محلی را از میان برنمی‌دارد بلکه خاکی حاصلخیز برای شکوفایی آنهاست. در فصل سوم با عنوان « آمریکای لاتین: افسانه و واقعیت؛ » نویسنده از استادش پوراس بارنچه‌ئا به‌عنوان مورخی چیره‌دست و همه چیزدان در زمینه کشف پرو به دست اسپانیایی‌ها یاد می‌کند و از چگونگی کارکرد ادبیات و فرهنگ در رشد یا سقوط امپراتوری اینکاها (سرخپوستان بومی) که بر دست کم ۲۰میلیون نفر حکم‌رانی می‌کردند میگوید. وقایع‌نامه‌ها را بررسی می‌کند و از توان توسعه اجتماعی رفاهی عظیم این امپراتوری می‌گوید که باوجود تمام عظمتش به دلیل فرهنگ انفعال و اطاعت مطلق از اینکا(پادشاه_خداوندگار) و عدم توانایی تفکر فردی اعضای جامعه، بدست فقط حدود ۱۸۰نفر اسپانیایی سقوط کرده و نابود می‌شود. در ادامه نویسنده از کسانی که امپراتوری اینکا را نابود کردند و کشوری بنام « پرو » را پدید آوردند می‌گوید؛ از اینکه در طول سه قرن بعد از آن واقعه جمعیت اینکا از بیست میلیون به شش میلیون کاهش یافته بود. و نهایتاً یادآوری می‌کند که در کشور‌هایی چون شیلی و آرژانتین فرهنگ بومی در دوران جمهوری و نه در عصر استثمار، به گونه‌ای نظام‌مند قلع و قمع شد؛ فلذا بر لزوم حفظ فرهنگ بومی تاکید می‌کند. و نیز از نوعی آپارتاید محتاطانه و گاه ناخودآگاه اما بسیار مؤثر در حکمرانی کشورها می‌گوید. در مجموع بخش دو و سه به جامعه‌شناسی فرهنگی جوامع درحال توسعه آمریکای لاتین می‌پردازد. در فصل چهارم و پایانی کتاب باعنوان « سرخوشی و کمال» مضمون حدود ۴۵ مصاحبه با یوسا آورده شده است. که به نظرات شخصی یوسا در رابطه با ادبیات، و چرایی و چگونگی نویسنده شدنش، و پاسخ به سؤالاتی درمورد رمان‌هایش می‌پردازند. در کل این کتاب را به همه علاقمندان حوزه ادبیات پیشنهاد میکنم.
2 سال پیش
4بهخوان
به نام او 🔹️یکی از دلنشین‌ترین کتابهایی که درباره ادبیات خوانده‌ام کتابِ کم‌حجمِ «چرا ادبیات؟» نوشته ماریو بارگاس یوسا نویسنده و منتقد بزرگ است، خصوصاً مقاله اول که نام کتاب برگرفته شده از آن است، مقاله‌ای بیست صفحه‌ای که ارزش این را دارد که هرچند وقت یکبار آن را بازخوانی کنی. خوبی یوسا این است که علاوه بر اینکه نویسنده‌ای حرفه‌ای‌ست مخاطبی حرفه‌ای نیز هست و اصلا مقدمه حرفه‌ای شدن در تالیف این است که مخاطب خوبی باشی. یوسا مخاطب خوبی‌ست و تجربه‌هایش در این زمینه را با زبانی بی‌پیرایه و شیوا به دیگران منتقل می‌کند از او مقالات و کتابهای زیادی در این حوزه ترجمه و منتشر شده است که اغلب به همت جناب عبدالله کوثری بوده مطالبی که بسیار آموزنده است. در ادامه می‌خواهم بخشهایی از مقاله چرا ادبیات را نقل کنم: 🔸️ادبیات یکی از اساسی‌ترین و ضروری‌ترین فعالیت‌های ذهن است. 🔸️مطالعه ادبیات خوب بی‌گمان لذت‌بخش است، اما در عین‌حال به ما می‌آموزد که چیستیم و چگونه‌ایم. 🔸️بعضی از منتقدان تا آنجا پیش می‌روند که می‌خواهند ادبیات را هم به نوعی علم تبدیل کنند. اما این خیالی باطل است، چرا که داستان به وجود نیامده تا تنها یک محدوده واحد از تجربیات انسانی را بررسی کند. علت وجودی آن غنا بخشیدن به کل زندگی آدمی است. 🔸️بورخس همیشه از این پرسش که "فایده ادبیات چیست؟" برآشفته می‌شد. او این پرسش را ابلهانه می‌شمرد و در پاسخ آن می‌گفت: "هیچ‌کس نمی‌پرسد فایده آواز قناری و غروب زیبا چیست" 🔸️ادبیات با تلاش یک فرد واحد پدید نمی‌آید. ادبیات زمانی هستی می‌یابد که دیگران آن را همچون بخشی از زندگی اجتماعی پذیرا می‌شوند، و آنگاه ادبیات به یُمن خواندن، بدل به تجربه‌ای مشترک می‌شود. 🔸️جامعه‌ای بی‌خبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، همچون جامعه‌ای از کرولال‌ها دچار زبان‌پریشی است و به سبب زبان ناپخته و ابتدایی‌اش مشکلات عظیم در برقراری ارتباط خواهد داشت. 🔸️آدمی که نمی‌خواند، یا کم می‌خواند یا فقط پرت‌وپلا می‌خواند، بی‌گمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف می‌زند اما اندک می‌گوید، زیرا واژگانش برای بیان آنچه در دل دارد بسنده نیست. ‌ 🔸️ما سخن گفتن درست، پرمغز، سنجیده و زیرکانه را از ادبیات و تنها از ادبیات خوب می‌آموزیم. 🔸️این شاید حاصل تعصبی باشد برخاسته از نداشتن تجربه عملی و از ملازمت دیرین ادبیات با کاغذ و کتاب. اما من اگرچه برای دریافت اخبار جهان به اینترنت رجوع می‌کنم، هیچ‌گاه برای خواندن شعر گونگورا یا داستان اونتی یا مقاله‌ای از پاز به سراغ کامپیوتر نمی‌روم چون یقین دارم که تاثیر این دو شیوه مطالعه یکی نخواهد بود. من یقین دارم، هرچند قادر به اثباتش نیستم، که با برچیده شدن کتاب ادبیات لطمه‌ای جدی، حتی مرگبار خواهد خورد. البته واژه ادبیات از میان نخواهد رفت. 🔸️ادبیات برای آنان‌که به آنچه دارند خرسندند، برای آنان‌که از زندگی بدان‌گونه که هست راضی هستند، چیزی ندارد که بگوید. ادبیات خوراک جان‌های ناخرسند و عاصی است. 🔸️حال به‌جاست اگر پیش خود دنیایی خیالی بسازیم. دنیایی بدون ادبیات، و انسان‌هایی که نه شعر می‌خوانند و نه رمان. در این جامعه خشک و افسرده با آن واژگان کم‌مایه و بی‌رمقش، که خُرخُر و ناله و اداهایی میمون‌وار جای کلمات را می‌گیرد، بعضی از صفت‌ها وجود نخواهد داشت. 🔸️کابوسی که مایه هراس من شده و شما را از آن برحذر می‌دارم نتیجه توسعه‌نیافتگی نیست. پیامد توسعه بیش از حد است. ما در نتیجه تکنولوژی و تسلیم شدن به آن می‌توانیم جامعه آینده را پر از مانیتورها و بلندگوهای کامپیوتر و بدون کتاب تصور کنیم، یا جامعه‌ای که در آن کتاب -یعنی آثار ادبی- چیزی عجیب و عتیقه می‌نماید و تنها اقلیتی پریشان‌دماغ در دخمه‌های این تمدن رسانه‌ای، به آن می‌پردازند.
1 سال پیش
4بهخوان
در پناه ادبیات یا فرار از خود؟! برای ما روسیاهان ذغال بدست و قلم نتراشیده خلق یک لحظه، اثر و جهان به جان کندنی حاصل می شود. به قول استاد بلیغ مان ذوقی خداداد می طلبد و همتی به غایت والا. لطافت روح باید و مهری چون وزیدن نسیم بر گلبرگ. مراقبت نفس می خواهد و پرورش جان. ادبیات چیست؟ ترکیبی از اجسام طبیعی و خلق شخصیتی مصنوعی به قَدر قوای وهمیه؟ انتظام جهانی با قوانین دلخواه به موازات سرزمین خاکی مادری؟ دست بردن در ابعاد احساسات افسار گسیخته و سرازیر کردن آنها در قیفی جادویی به منظور ترسیم قابی هفت رنگ؟ مخدری از جنس هنر برای انکار واقعیت و خواص آن؟ زبانی مشترک و متصل به ارواح عالمیان برای انتقال و اشتراک دردها، اشک ها، حیرت ها و عاشقانه ها؟ آخر چیست؟ آیا به جستجوی معنا خود را در آن را گم می کنیم؟ خود را می یابیم؟ شخصیت ها، زندگی ها، آه و افسوس ها گذشته را می کاویم؟ قوای ناشناخته مان را می یابیم؟ زندگانی پدران و مادرانمان را باصدای چکاوک شمشیرها، ریخته شدن خون ها، فریادها و ناله ها ورق می زنیم؟ یا به امید یافتن پاسخی همچون طالبانِ کیمیا کورمال کورمال راه خود را از میان خطوط باریک و درهم پیچیده می جوییم؟ شاید به سان اهل تفلسف چشم باریک می کنیم و بسته به "نوع نگاهمان" این را نیز در تقسیم بندی های منطق مآبانه شق و رق مان در طبقه ای جا داده ایم و دلخوش از فهم عمیق تار و پود هر پدیده مستانه قهقهه سر می دهیم. رسالت این چند مقاله در "چرا ادبیات؟" هرچه باشد مهمترینش نه پاسخ به سوال عنوان کتاب که ایجاد پرسش و روحیه پرسش‌گری است. سیدعلی مرعشی
1 ماه پیش
5بهخوان
قبل از اینکه بخوانم فکر می‌کردم فقط محتوایش دارای تعریف ها و گزاره های علمی است درباره اینکه واقعا چرا ادبیات؟ اما فراتر از تصور ، به جذاب ترین شکل ممکن از دنيا ادبیات و کتاب خواندم . از الان به بعد عاشقانه تر کتاب خواهم خواند...
کتاب های دیگر ماریو بارگاس یوسامشاهده همه