کتاب|

عمومی|

داستان|

ترک

درباره‌ی کتاب نگذار به بادبادک ها شلیک کنند (جیبی)انتشارات ماهی منتشر کرد:باریش پسر کوچکی است که در زندان زنان بزرگ شده است، چون مادرش زندانی است و او بیرون از زندان کسی را ندارد. او در طول سال‌ها، به زندگی در زندان خو کرده است و در میان زندانیان، بیش از همه، به اینجی وابسته است. اما اینجی آزاد می‌شود و باریش، غمگین از دوری اینجی، مرتب برایش نامه می‌نویسد و از وقایع زندان و حال‌ و‌ روز زندانیان می‌گوید، اما نامه‌هایش به اینجی نمی‌رسد. این داستان در قالب نامه‌نگاری است، نامه‌های باریش به اینجی.نگذار به بادبادک‌ها شلیک کنند رمانی برای نوجوانان است. فریده چیچک‌اوغلو، نویسنده‌ی ترکیه‌ای این داستان، مفاهیم عمیق انسانی، چون آزادی و عدالت را در تار و پود روایت تنیده و و آن را از زبان یک کودک بیان ‌کرده است.فریده چیچک‌اوغلو، در سال 1951 در آنکارا متولد شد. تحصیلاتش را در رشته‌ی معماری در دانشگاه میدل‌ایست آنکارا به پایان رساند و راهی امریکا شد. در سال 1976 از دانشگاه پنسیلوانیا دکترای معماری گرفت و در بازگشت به عنوان استادیار دانشگاه به تدریس پرداخت.در 1980 به‌دلایل سیاسی بازداشت و محکوم به چهار سال زندان شد. بعد از آزادی از زندان به عنوان ویراستار در انتشاراتی مشغول به کار شد.نگذار به بادبادک‌‌ها شلیک کنند اولین اثر اوست که در سال 1986 منتشر شد. در 1987 فیلمی بر اساس آن ساخته شد که فیلمنامه‌اش را خودش نوشت. این فیلم با موفقیت عمومی مواجه شد. چیچک‌اوغلو در 1990 در نوشتن فیلمنامه‌ی فیلم سفر امید همکاری کرد. این فیلم در 1991جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی را از آن خود کرد.فرهاد سخا در سال 1344 زاده شد. او کتاب نگذار به بادبادک‌ها شلیک کنند را در سال 1370 از ترکی استانبولی به فارسی ترجمه کرد که در سال 1994 جایزه‌ی بهترین ترجمه‌ی داستان‌های نوجوان را از سازمان IBBY گرفت. او اولین بار اورهان پاموک را به فارسی‌زبانان معرفی کرد و با تشویق رضا سیدحسینی رمان دژ سفید را ترجمه و در 1377 با مقدمه‌ی نویسنده بر ترجمه‌ی فارسی منتشر کرد. سخا آثار دیگری هم از نویسندگان معاصر ترکیه‌ای ترجمه کرده است؛ از جمله اژه تمل کوران و هاکان گوندای.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
2بهخوان
رمان نامه‌هاییست که از قول یک بزرگسال و از زبان یک کودک نوشته شده‌اند.. داستان روایت اتفاقات زندان از نگاه کودکی‌ست که نامش «باریش» است (به معنی صلح) و نامه‌های برای یک دختر سیاسی آزاد شده می‌نویسد. با اینکه نویسنده در ابتدای داستان اشاره می‌کند که این نامه‌ها را من به جای آن باریش نوشته‌ام، اما داستان‌ها و ماجراهای زندان، از چارچوب کلیشه بیرون نمیاید و در نتیجه تاثیرگذاری‌اش را از دست می‌دهد. ساختار رمان -نامه‌نگاری (roman épistolaire) بیشتر از آنکه برای انتقال سیاهی روزگار زندانیان و نقد ساختار حاکم به کار بیاید، گامی ساده و سهل برای فرار از چارچوب زمانمند و پیش‌بردن قصه در زمان عمل کرده است. در مجموعه کاری ضعیف و کلیشه‌ای
1 سال پیش
3.5بهخوان
خوب بود
2 سال پیش
5بهخوان
«اما اینجی، بچه‌ها همه چیز را می‌فهمند. درست مثل پرنده‌ها.»
11 ماه پیش
2بهخوان
کوتاه، سبک، خوشخوان، با ادبیات چپ اما دلنشین. در همین حد! در یک نشست خونده میشه.. (شخصیت نوین رو توی کتاب دوست داشتم.)