دربارهی کتاب چراغها را من خاموش میکنم چراغ ها را من خاموش می کنم یکی از پرفروش ترین رمان های معاصر است. شاید بتوان مدعی شد که برای اولین بار در این رمان بود که یک نویسنده زن ایرانی از تردیدهای یک زن متاهل نوشت. قهرمان کتاب زنی است که با ورود یک غریبه به محل زندگی اش و توجه ای که این مرد شاید ناخودآگاه به او دارد دچار یک شک و تردید در برداشت خود از زندگی متاهلی خود می شود. فضای رمان که آبادان قبل از انقلاب است و ارمنی بودن شخصیت های رمان به جذابیت های روایت چراغ ها را من خاموش می کنم افزوده است.چراغ ها را من خاموش می کنم رمان مهمی است که قویا خواندن آن را به تمام مخاطبان ادبیات توصیه می کنیم.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
.
از همان شروع زندگی متأهلی، در خانه بودن و به قول خودم، آزاد بودن را انتخاب کردم. تا الان که پانزده سالی می گذرد، از انتخاب خودم راضی بوده ام. ولی گاهی پیش آمده که تردید کرده ام، خسته شده ام، خودم را در گرداب روزمرگی ها دیده ام. در نهایت گوشه ای نشسته ام و خودم را از بیرون نگاه کرده ام و دوباره مصمم تر از قبل در خانه مانده ام و بزرگ شدن بچه هایم را لحظه لحظه رصد کرده ام و از ثانیه های با هم بودنمان لذت برده ام. هیچ وقت عنوان زن خانه دار را دوست ندارم و در برگه های معرفی نامه، روبروی شغل، گزینه ی خانه دار را خط می زنم و به جای آن می نویسم؛ مادر!
اگر شما هم چنین حسی دارید و اگر شب ها، قبل از خواب سری به آشپزخانه می زنید و بعد به اتاق خواب بچه ها می روید و روانداز آنها را چک می کنید و بعد چراغ ها را خاموش می کنید؛ خواندن کتاب «چراغ ها را من خاموش میکنم » برایتان جذاب خواهد بود.
داستان زن ارمنی به نام کلاریس در دهه ی چهل شمسی در شهر آبادان...
✔️زویا پیرزاد، نویسنده ارمنیتبار اهل ایران است که سال ۱۳۸۰ با رمان چراغها را من خاموش میکنم جوایزی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد.
🌱 من این کتاب را از اپلیکیشن نوار با صدای شبنم مقدمی کوش دادم. شیوه روایت و تغییر لحن ها جذابیت داستان را بیشتر کرده بود.
2 سال پیش
4بهخوان
به نظرم از ماجرای کتاب جذاب تر، نحوه ی روایتگریِ نویسنده بود که خیلی حرفه ای محسوب میشد.
2 سال پیش
3بهخوان
کلاریس شخصیت اول داستان ، زن خانهدار اهل ارمنستانه که سه تا بچه داره و مسئولیت رسیدگی به اونا و شوهرش تمام زندگی ش رو فرا گرفته. و بزرگترین چالشی هم که داره و باهاش درگیره همینه! آیا کلاریس بهخاطر همسر و فرزندانش ، خودش و علاقه مندیهاشو فراموش کرده؟ پس وقت رسیدگی به خودش چی؟ کلاریس به خوشحالی همه خانواده ش اهمیت میدهد ، اما خودش برای چه کسی مهم است؟
نویسنده روایت خوبی رو در یافتن پاسخ این سوالات کلاریس همراه مخاطب طی میکنه. این رمان از نظر من قویتر از سایر آثار پیرزاده و ارزش خوندن رو داره. بخصوص اگر خانهدارید.
کلاریس منو یاد هنگامه قاضیانی در فیلم « به همین سادگی» میندازه.
2 سال پیش
پیرزاد نویسندهای بود که با انتشار رمان چراغها را من خاموش میکنم خوش درخشید، رمانی که هم گوشهچشمی به پسند مخاطبان عادی ادبیات داشت و هم پاسخگوی سلیقهی منتقدان ادبی بود. این رمان داستان زندگی یک خانوادهی ارمنی در آبادان است و از منظر شخصیت زن داستان روایت میشود. «سه کتاب» و «عادت میکنیم» و ترجمهی «آلیس در سرزمین عجایب» لوئیس کارول آثار دیگر زویا پیرزاد هستند که نشر مرکز چاپ کرده.
ماهنامهی شهر کتاب، شمارهی هشتم، سال ۱۳۹۴.