کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب مردی با کبوتراین كتاب یك قصه هزل‌آمیز است. پر از مطایبه و سخره. قصه‌ای است درباره سازمان ملل: آدم‌هایش، اهدافش، راه‌كارهایش و عملكردهایش. به نوعی افشاگری است و در نتیجه خنده‌دار. كتاب پر است از استعاره، و خواندنش دقت می‌طلبد. اگر صحنه‌های كتاب را كه بسیار به تصویر نزدیك‌اند، در نظر آورید حتما به هنگام خواندن كتاب مدام لبخند به لب خواهید داشت. خواندنش در این روزگار مغتنم است.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
3بهخوان
جعفر مرتضوی: «مردی با کبوتر» جزو کتاب‌هایی است که نمی‌توان به‌راحتی آن‌ها را جزو آثار ادبی به حساب آورد. دل‌آزردگی نویسنده از تحقق نیافتن آرمانی که در نام سازمان ملل متحد متجلی شده است،  بسیار پررنگ است و در نتیجه، شعار و پیامی که می‌خواهد از ورای نوشته‌اش به خواننده برساند، اثرش را چنان تحت تاثیر قرارداده که چندان چیزی بیشتر از پیام روشن کتاب ندارد به او بدهد. کتاب پر است از صحنه‌های تکراری، شخصیت‌های تک‌بعدی و طنزهای سرد که فقط نویسنده‌ای چون رومن گاری با قلم قدرتمندش می‌توانسته از پس سرهم کردن آن برآید و خواننده را هر چند کسل و کلافه، تا صفحات پایانی کتاب با خودش همراه کند. در واقع، اثر بیشتر در چارچوبی نوشته شده که ستون‌های طنز سیاسی و سیاه روزنامه‌ها را با آن پر می‌کنند. ستون‌هایی که در اوج دلخوری و ناامیدی، سعی می‌کنند تا با ریشخندی تلخ برای سرنوشت شوم رؤیاها و آرزوهای رو به گور،  گونه‌ای گلگون بسازند. علی معصومی: «مردی با کبوتر» داستان کابوی جوانی است که با انگیزه‌ای نه چندان مشخص در ساختمان مرکزی سازمان ملل مخفی شده و پیرامون خود هیاهویی تبلیغاتی به راه می‌اندازد. اثر، اثری خالی از شخصیت‌پردازی و پلات نیرومند است. جهت‌گیری‌های سیاسی نویسنده و نحوۀ نقد هجوگونه‌اش در مورد سازمان ملل به‌سرعت تکراری می‌شود. این جهت‌گیری یک سویه، اثر را از چندصدایی بودن درآورده و ضعف دیگری را به کار اضافه می‌کند. اگر شوخی‌های شناخته‌شدۀ رومن گاری بخشی از بار را به دوش نمی‌گرفت، با کاری حتا ضعیف‌تر از این مواجه می‌شدیم. در مجموع، شاید بتوان این کتاب را اثری ضعیف از رومن گاری دانست. چیزی که نه رمان محسوب می‌شود و نه حتی یک داستان بلند خوب. مهدی موسوی نژاد: من کتاب «مردی با کبوتر» را علی‌رغم این‌که شاید بنا به سلیقۀ شخصی‌ام در خواندن داستان و رمان، نپسندم و جزو کتاب‌های مورد علاقه‌ام نباشد، داستان بلندی می‌دانم که در ژانر و در نوع خودش، کتاب موفقی است. نویسنده قصد داشته است که رمانی سیاسی ـ انتقادی بنویسد و صرف نظر از اینکه برای ادبیات، به تعهدی خارج از خودِ ادبیات قایل باشیم، یا نباشیم، از پس این کار، به شکل ادبی و هنری‌اش برآمده است. توصیف دقیق و تأثیرگذاری که نویسنده در ابتدای این کتاب، می‌کند به‌خوبی فضای کارش را می‌سازد و ما از همان ابتدا با سازمانی عظیم ولی توخالی و بی‌فایده روبه‌رو می‌شویم که از کار افتاده و اخته شده است که مردی در یکی از اتاق‌های گمشدۀ آن، با افکار متفاوتی که در سر دارد، قصد دارد از جایی، تغییری را آغاز کند. رومن گاری در این داستان بلند، توانسته است، با طنزی پذیرفتنی و ساختن فضا و شخصیت‌هایی مستحکم، و نمادپردازی‌های داستانی‌اش، مقصود و هدفش را در قالب داستان و ادبیات به ما عرضه کند و از افتادن در دامِ شعاری نویسی به‌خوبی برهد؛ کاری که در چنین انواعی از داستان، راه رفتن بر لبۀ تیغ است و به‌آسانی به دست نمی‌آید و از این جهت، این کار رومن گاری را می‌توان با آثاری مانند قلعۀ حیوانات مقایسه کرد.
9 ماه پیش
کتاب کلا درباره سازمان ملل و اتفاقات و مسائل مربوط بهش هست و در قالب طنز کنایه آمیز نوشته شده است. نویسنده با استفاده از استعاره های بی شمار و کنایه های هزل آمیز، به انتقاد و تمسخر این سازمان و اهداف و فعالیت هاش پرداخته. چون به موضوعش علاقه ای ندارم و نمیدونستم چنین موضوعی داره (و نمیدونم اصلا چرا و چطور خریدمش!!)، در صفحه 21 رهاش کردم.
1 سال پیش
2بهخوان
از قصه و روایت خبری نبود؛ رومن گاری به واسطه‌ی ارتباطش با ساختار سازمان ملل متحد و حضورش در آنجا، هجویه‌یی در مورد این ساختار عریض و طویل و البته بی خاصیت نوشته است که خواندنش خالی از لطف نیست. متنی پر تمثیل و سمبلیک که فکر می‌کنم این روزها حتی، نسبت به زمانه‌یی که گاری آن را با نام مستعار بیرون داده است و برای عامه‌ی مردمی که این روزها امیدشان را از آن سازمان بریده‌اند قابل فهم‌تر خواهد بود.
1 سال پیش
2بهخوان
باید اعتراف کنم که ترجیح می دادم زندگی در پیش رو یا لیدی ال رو دوباره بخونم -_- من دوست نداشتمش حقیقتن...
کتاب های دیگر رومن گاریمشاهده همه