دربارهی کتاب از قیطریه تا اورنج کانتیچشم در چشم بیماری، زمان و مرگ. آخرین کتاب حمیدرضا صدر، که وصیت کرده بود بعد رفتنش منتشر شود، روایتی است بیوقفه و پرشتاب از جنگیدن با بیماری، هراسها و امیدها و البته تصویر مردی که سرخوشانه به زندگی آری میگوید، حتی در سختترین و نزدیکترین لحظهها به مرگ. از قیطریه تا اورنج کانتی مملو از کلماتی است که تاریخ وجود یک ذهن شگفت را روایت میکنند، ذهن مردی که میخندد...پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
به نام او
«از قیطریه تا اورنج کانتی» یادداشتهایِ خودنوشتِ ماههای پایانی زندگی حمیدرضا صدر تحلیلگر فوتبال و سینماست. او از رنج سرطان و نزدیکشدن مرگی حتمی میگوید. تا نیمه کتاب بیشتر نتوانستم ادامه دهم، یادداشتهایی تلخ و در عین حال یکنواخت، بیهیچ فراز و فرودی. یک دفترچه خاطرات صرف که نویسنده کمتر ارزش افزودهای بر خاطرات عادی خود دارد. ناامیدی بسیار زیاد مرحوم صدر دلزدهام کرد.
خواندنش را به کسی توصیه نمیکنم باشد که ناشران با مرگ افراد تجارت نکنند.
2 سال پیش
حمیدرضا صدر، منتقد سینما و کارشناس فوتبال در روزهایی که درگیر مبارزه با سرطان بود، شروع به نوشتن کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی کرد و این کتاب که چهل روز پس از درگذشت نویسنده توسط نشر چشمه منتشر شد، در مرداد و شهریور و کل فصل پاییز جزء پرفروشترین کتابها بود. «تاریخ سیاسی سینمای ایران»، «روزی روزگاری فوتبال»، «نیمکت داغ»، «پیراهنهای همیشه»، «تو در قاهره خواهی مرد»، «پسری روی سکوها»، «سیصدوبیستوپنج» و ترجمهی رمانهای «یه چیزی بگو» لاوری هالس اندرسن و یونایتد نفرینشدهی دیوید پیس دیگر کتابهای حمیدرضا صدر هستند.
2 سال پیش
4بهخوان
کتاب ، کتاب جانکاهی است . روایت زندگی روزه مره یک مرد درگیر با سرطان و با سرنوشت حتمی مرگ .
کتاب را یکسره بعید است بخوانید چون به غایت تلخترین قهوه ای که تابحال خورده اید تلخ است و ناگذیرید جرعه جرعه بخوانیدش.
اگر دکتر حمیدرضا صدر را نمی شناسید اول چند مصاحبه و گفت و گو از او ببینید تا با مردی که اقتصاد و شهرسازی خوانده ، کارشناس فوتبال ، نویسنده کتاب ، منتقد سینمای مجله فیلم و کتابخوان و فیلم بین حرفه ای است آشنا شود .
کتاب درک خواننده را از زندگی ، خوشی، امید ، مرگ ، لذت بردن ، بیماری و مردن به چالش می کشد .
2 سال پیش
5بهخوان
درخشان! این آخرین نوشتهٔ حمیدرضا صدر همچون واپسین آواز قو بهترین پایان برای آثار این شخصیت دوستداشتنی بود.
شیطنت و تیزبینیِ همیشگی صدر، حالا شکل تلخ و گزنده و صدالبته واقعگرایانهای گرفته و ما را در این آخرین سفر زندگی با احوال و تفکراتش همراه میکند. ما از اولین سرفههای تا سختترین روزها، زندگی حمیدرضا صدر را تجربه میکنیم و در انتها، روایت ماهها و ساعتها و دقیقههای پایانی عمر او را از زبان غزاله، دخترش میشنویم. بهشدت تأثیرگذار و بهشدت حسرتبرانگیز. یادش تا همیشه گرامی.