شروعی از طلوع یک آفتاب
تا بهحال به این فکر کردهاید که ستارهای مثل خورشید چگونه برای اولین بار طلوع میکند؟ آرامآرام از پشت کوهها بیرون میآید و برای اولین بار به دنیایش لبخندی گرم و پرنور میزند. خورشید نارنیا نیز همینگونه طلوع کرد. بیسر و صدا بیرون آمد و کمکم همهجا را روشن کرد. ابتدا روی یال شیری تابید که با آواز و غرشش داشت همهچیز از نو میرویید. بله، این شروع ماجراهای نارنیا و افسانههای متعددش بود.
خواهرزاده جادوگر شروعی از مجموعه هفت جلدی ماجراهای نارنیا اثر سی اس لوییس است. این کتاب ماجرای چندان زیاد و پرکششی ندارد چون تنها ماجرای بنیانگذاری نارنیا را روایت کرده و حتی به گفته خود نویسنده بهتر است از جلد شیر و کمد و جادوگر مطالعه این هفت جلدی را شروع کنیم. اما اگر برطبق تاریخ پیش برویم خواهرزاده جادوگر اولین اتفاق است.
اولین نکته درباره این کتاب، توصیفهای آن است. بهدلیل اینکه در دنیای حقیقی ما جایی به اسم نارنیا نداریم و طبیعتا همهچیز تنها در ذهن نویسنده روی میدهد توصیفها اصولا نقش مهمی در اینجور داستانها یا همان داستانهای فانتزی دارد؛ که البته نویسنده به خوبی از عهده آن برآمده است. بهخوبی میتوان همهچیز را در داستان دید، شنید و بویید. یکی از مثالهای خوب این نکته نیز قسمتی است که نارنیا داشت بهوجود میآمد. گویی ما نیز همراه با شخصیتها به تماشای آن صحنه نشستهبودیم.
درباره شخصیتپردازی نیز باید بگویم که من تمامی شخصیتها را میشناختم. درست است که کتاب چندان طولانی نبود و اگر بخواهیم خیلی کلی حساب کنیم ماجراهایش در یکی دو روز بیشتر اتفاق نیفتاد؛ ولی در همین مدت کم رفتار تکتک آنها برای خواننده عادی بود. مثلا شخصیتی مثل اسلان که در چند فصل آخر کتاب آمد همان حسی را به ما القا کرد که در دل دیگوری شخصیت اصلی پدید آمدهبود. یا ما نیز اندازه پلی از ساحره متنفر بودیم. یا اینکه بهاندازه تمام شخصیتها از دست دایی اندرو حرص میخوردیم. این نشاندهنده ی شخصیتپردازی دقیق کتاب است.
دیالوگها نیز واقعا عالی نبودند. آزاردهندهترین قسمتش هم محاوره نبودن آن است. همچنین دربعضی از قسمتها نیز دیالوگها حالت گنگ و عجیبی پیدا میکرد که میتوانیم بگوییم بخاطر ترجمه است. اما تقریبا حالت کلیشان متوسط بود.
کشش داستانی کتاب هم خوب بود. البته اگر بخواهیم با باقی جلدهای کتاب یا کتابهایی در همین مضمون مثل هریپاتر یا خوبهای بد، بدهای خوب مقایسه کنیم کشش کمی داشت. هیجان کلی صحنهها نسبت به این کتابها روی دو و صحنههای حساس نهایتا روی شش بودند. البته دلیلش هم این است که این کتاب معرفی دنیای نارنیا بود و اصلا اول باید کل جلدها را تمام کرد و بعد این کتابها را خواند. ولی به عنوان یک معرفی کشش خوبی داشت.
درآخر میخواهم بگویم سفر کردن در دنیای افسانهها و موجودات جادویی همیشه جذاب است. شما هم اگر میخواهید همراه دیگوری شاهد پدید آمدن دنیای نارنیا باشید و در جلد بعدیاش با لوسی از کمد به نارنیا برگردید این کتاب را به شما توصیه میکنم.
2 ماه پیش
3بهخوان
کوچیک تر از اونم که نتونم این داستان ها رو تحمل کنم و بزرگتر از اونم که ازشون اون طوری که باید لذت ببرم.
اولین قدم رو برای نارنیا برداشتم
امیدوارم اسلان تا پایان راه همراهم باشه
3 ماه پیش
3بهخوان
این جلد پس از اتمام مجموعه نارنیا نوشته شده اما در مورد وقایع پیش از اتفاقات جلد اول و چگونگی ایجاد دنیای نارنیا و کمد جادویی است. به همین دلیل به عنوان جلد اول حساب میشه. در فیلم ها هم اثری از اتفاقات این جلد نیست.
یک فانتزی نسبتا کودکانه پر ماجراست که اتفاقات مختلفی پشت سر هم رخ میدهند تا ما را به دنیای نارنیا میرسانند.
2 سال پیش
5بهخوان
کتابهای مجموعهی نارنیا، از کتابهایی هستن که آدم رو غرق یه دنیای دیگه میکنن. از کتابهایی که موقع خوندن به خودت میای و میبینی که مدتها توی یه دنیای دیگه بودی...
نویسنده، "شیر، ساحره و کمد لباس" رو برای دخترخوندهش مینویسه. داستانی که توی یک دنیای دیگه اتفاق میفته و چهار بچه از دنیای ما واردش شدن. بعدها، کتابی مینویسه دربارهی این که این دنیا چطور به وجود اومد و "خواهرزادهی جادوگر" با این که بعد از شیر، ساحره و کمد لباس نوشته شده، میشه جلد اول.
به شخصه، جلد دوم برام جذابتر بود؛ و به نظرم بهتره که اول جلد دوم خونده بشه و بعد جلد اول، بقیه هم که به ترتیب معمول.
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.