کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

گیله ‌مرد
گیله ‌مرد

3.6بهخوان
نویسنده: بزرگ علوی
ناشر: نگاه
سال انتشار:1400
جلد:شومیز
قطع:رقعی
صفحات:204
شابک:9789646736122
قیمت:
195,000 تومان
درباره‌ی کتاب گیله ‌مردانتشارات نگاه منتشر کرد: برای بهتر شناختن «گیله مرد» می توان آن را با داش آکل هدایت و تنگسیر چوبک مقایسه کرد. در این دو داستان موضوع حول قهرمانی قهرمان دور می زند. داش آکل قهرمانی است که قربانی می شود اما به هر حال مساله فردی است و در تنگسیر زائرمحمد کم و بیش حال و هوایی ماجراجویانه دارد. در هر دو این فرد است که موقعیتی محوری دارد و… داستان حول و حوش خلق وخوی درونی و در واقع تجربه درونی آنان _داش آکل و زائر محمد_ دور می زند در حالیکه در «گیله مرد» موضوع چندان ارتباطی به خلق وخوی گیله مرد ندارد. حتی «طوفان جنگل و هوای بارانی و نمناک و نامناسب جانشین کیفیت روانی گیله مرد شده است.» زیرا داستان اساسا رئالیستی است و نقطه عزیمت واقعیت بیرونی است، گیله مرد بالاجبار و در موقعیتی ناخواسته درگیر ماجرا شده درحالیکه دوست دارد در همان جنگل و خانه روستایی اش زندگی کند اما اتفاقاتی در روستاها مثل بهره مالکانه گرفتن از روستا و حاکم شدن مالک او را به ناگزیر در موقعیت حساس قرار می دهد که او را وادار به داخل شدن در ماجرا می کند که نهایتا منجر به کشته شدنش می شود. به همین دلیل درباره علوی گفته می شود که او قهرمانان و نه قهرمان در قهرمان مساله همواره فردی است مثل داش آکل و تنگسیر داستان هایش را همواره در متن وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه توصیف می کند و این یعنی آنکه اتفاقات قبلا افتاده و آنگاه سوژه ها وارد داستان می شوند. زنی در جنگل شیون می کند این مساله لحظه ای گیله مرد را به حال خود رها نمی کند. «شیون کردن زنی در جنگل» دیگر نمادی می شود که تنها همان به دنیای واقعی او معنا می دهد و او را به پیش می راند. موسیقی ای می شود که بر اثر تکرار و تداعی تصاویر به قدرت و قوت القای معنا می افزاید و در نهایت به گیله مرد انگیزه می دهد تا تمام نیروی خود را جمع کند و بر اتفاقات بیرون از خود تاثیر گذارد. **«وکیل باشی کبریتی آتش زد و همین برای گیله مرد به منزله آژیر بود. در یک چشم به هم زدن تپانچه را از جیبش درآورد و در همان آنی که نور زرد و دود بنفش کمرنگ گوگرد اتاق را روشن کرد، گیله مرد توانست گلنگدن را بکشد و او را هدف قرار دهد.» موضوع یک اثر رئالیستی تجربه درونی نیست بلکه واقعیتی بیرونی است، یک لحظه تاریخی است که گاه آن لحظه تاریخی همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد، اما آن لحظه تاریخی چگونه رخ می دهد؟ دو امنیه _ وکیل باشی و بلوچ گیله مرد را تحت الحفظ و در زیر رگبار شدید باران و توفان برای محاکمه به فومن می برند. گیله مرد، روستایی شجاعی است که به جنگل پناه می برد و هنگامی که پنهانی به دیدار خانواده اش می رود دستگیر می شود. در تمام طول راه وکیل باشی که از زندانی دل پری دارد راحتش نمی گذارد و دایما حرف های نیش دار به او می زند در صورتی که بلوچ، فکری ندارد جز آنکه پنجاه تومن اندوخته گیله مرد را تلکه کند؛ بنابراین تصمیم می گیرد تپانچه گیله مرد را که در هنگام تفتیش خانه اش در وسط یک دسته برنج پیدا کرده به خود گیله مرد بفروشد. در این میان گیله مرد هم مترصد می شود تا در لحظه ای مناسب با همان تپانچه که در اصل مال خودش است وکیل باشی را خلع سلاح کرده و به جنگل بگریزد اما درست هنگامی که نقشه اش عملی می شود و پالتو و بارانی وکیل باشی را در می آورد و می پوشد و از اتاق بیرون می آید ناگاه «صدای تیری شنیده شد که گلوله ای به بازوی دست گیله مرد اصابت کرد، هنوز برنگشته، گلوله دیگری به سینه او خورد و او را از بالای ایوان سرنگون ساخت. مامور بلوچ کار خود را کرد.» نیرویی داستان رئالیستی را به پیش می راند این نیرو «نمادها» و همچنین «آنتاگونیسمی» است که در جامعه وجود دارد این نیروی پیش برنده، داستان رئالیستی را از داستان ناتورالیستی جدا می کند تا اجازه ندهد ادبیات در واقعیت متوقف بماند، به نظر رئالیست ها ادبیات بایستی که واقعیت را بکاود تا از مصالح آن واقعیت تازه ای بسازد، چنین ساخته ای به عنوان یک واقعیت تازه داستان را به مرتبه بالاتر ارتقا داده و فی الواقع آن را به پیش می برد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
3بهخوان
یه داستان کوتاه با فضاسازی بسیار زیبا و موندگار در ادبیات داستانی ایران. خوندنش حتما لذت بخشه.
1 سال پیش
#گیله‌مرد از همان روزهای نوجوانی که در کتاب ادبیات دبیرستان قسمتی از داستان گیله مرد از بزرگ علوی آمده بود تا همین یک ماه پیش که با صدای آرمان سلطان زاده گوش دادمش همیشه دنبال این بودم که این کتاب را بخوانم.فضای سیاه و باران شدید و شیون صغری زن گیله مرد که از بین انبوه درختان در شب تاریک جنگل های گیلان به گوش می‌رسید و به قول خانم حسن زاده دبیر ادبیاتمان نماد فضای خفقان و سیاه سیاسی آن روزگار بود هیچگاه از ذهنم پاک نمیشد.مامور بلوچ هم در ذهنم ماندگار بود.داستان را که گوش دادم آن هم با خوانش نه،بلکه اجرای زیبای آرمان سلطان زاده احساس میکردم من هم در همان شب سرد بارانی اسیر محمد ولی شده ام.دلم میخواست از دل تاریکی بدون معطلی برای انتقام از همه ظلم ها تیری سمتش بیندازم اما... داستان های دیگر کتاب هم هر کدام نقدی بود بر فضا و جو حاکم روزگار بزرگ علوی.کتاب را دوست داشتم و دوباره خواهم خواند و شنید. #گیله‌مرد #بزرگ_علوی #آرمان_سلطان‌زاده #شش 🌸سایه🌸 @sayeh_sayeh
1 سال پیش
3بهخوان
خوب کتاب اثر بزرگ علوی هستش، برای همین جنس کار‌ و نگاه مشخصه و توضیح زیادی نمیخواد اما من قبلش فکر میکردم رمان کوتاهی باشه، اما مجموعه داستانی هستش با حال و هوای معمول بزرگ علوی که حوالی بازگویی مشکلات مردم عادی جامعه و مبارزات علیه حاکمیت می چرخه هر چند باید گفت به جز دو سه تا داستانش، بقیه خیلی بهم نچسبید...
5 ماه پیش
5بهخوان
خیلی لذت بردم از خوندن این داستان فضا سازی ماهرانه انجام شده بود و حس حالش آدمو با خودش میکشوند میبرد سمتی که نویسنده میخواد. داستان کوتاه بود و کامل!
کتاب های دیگر بزرگ علویمشاهده همه