کتاب|

عمومی

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
1بهخوان
یادش به خیر! اواخر دهه هفتاد و اوایل هشتاد دوران نشون دادن روشنفکری و کتابخوانی با استفاده از کتاب‌های پائولو کوئیلو بود. هر کی رو میدیدی یا کتاباش رو خونده بود یا دوست داشت بخونه!!! نشر کاروان با خرید حق نشرش اون سال‌ها حرکت بدیعی کرده بود. یه مترجم ثابت داشت که الحق هم کارش خوب بود و رو مهارت ترجمه مسلط بود. (لازم به ذکره من نسخه چاپ سال ۸۸ رو خوندم با ترجمه آرش حجازی. اینجا اون نسخه رو نداشت ولی طرح جلدش دقیقا همینه). من هیچ‌کدوم از کتاب‌های کوئیلو رو نخوندم حتی کیمیاگر که اونقدر معروف بود. این کتاب هم خونه یکی بودم، حوصله‌ام سر رفته بود. دست کردم تو کتابخونه‌اش و برداشتمش. واقعا تنها دلیل خوندنم همین بود! نمی‌دونم چند ساله بودم ولی حساب کردم حداقل ۱۶ ساله بودم. فقط یادمه خیلی خوشم اومد. بعد بیش از بیست سال از یه دست دوم فروشی خریدمش صرفا به خاطر اون خاطره خوش. این بار با سواد و آگاهی متفاوتی خوندم. و الان باید بگم.... (مقداری فحش انگلیسی). واقعا چرا؟ صرف مطرح کردن یک سری مفاهیم درست آیا هر کتابی خوبه؟ اگر خوندن درباره اون مفاهیم خوبه و باعث افزایش بینش ما و بهبود جهان‌بینی‌مون میشه، چرا از افراد معتبرتر و بهتر نخونیم؟ برای چی تو دنیایی که حداقل سه دین آسمانی صاحب کتاب به طور فعال رواج داره، باید بریم ملغمه‌ای از فلسفه و نظر شخصی یه نویسنده و افسانه‌های چند ملت رو بخونیم؟ بعد جالبه طرفداران این سبک کتاب‌ها به افراد متدین (افراد معتقد به اصول یک دین آسمانی) میگن خرافاتی و عقب‌افتاده!!!! اینکه شما ترکیبی از افسانه‌های ایران و سلت و اسکاندیناوی رو بخونی و به واسطه اون روابط علی و معلولی دنیا رو بخوای توجیه کنی، خرافات نیست؟ خود داستان هم ضعیف بود. شروع خوبی داشت اما کم‌کم افت کرد. آخرش خیلی شتابزده بود و الکی. و در نهایت خارجی جوابش رو گرفت؟ نگرفت؟ نظرش عوض شد؟ آروم شد؟ یا چی؟