دربارهی کتاب آقای هنشاو عزیز
لی باتس که از کلاس دوم دبستان یکی از طرفداران درجه یک بوید هنشاو نویسنده شده بود،حالا کلاس ششم است.او با مادرش زندگی میکند و شاگرد جدید مدرسه است.پسری تنها که نبودن پدرش-که راننده کامیون است-آزارش میدهد و از اینکه دزد عجیبی مدام قسمت هایی از غذایش را میدزدد،عصبانی است.
معلم لی برای پیشرفت بچه ها در نامه نویسی از آنها میخواهد به نویسنده ای نامه بنویسند.لی هم تصمیم میگیرد برای آقای هنشاو نامه بنویسد،کسی که پاسخ عجیبش،زندگی لی را تغییر میدهد.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
از نوجوانی سودای نویسنده شدن داشتم. نویسنده نشدم اما طعم شیرین این رویا را در نوجوانی چشیدم. با خواندن کتاب «آقای هنشاو عزیز»
2 سال پیش
5بهخوان
فکر میکنم نه، ده ساله بودم که اولین بار با رامونا آشنا شدم. الان کتابهای رامونا به چند ترجمه و اندازه و رنگ همهجا هستند، اما من یک کتاب نارنجی داشتم از کانون پرورش فکری که روی جلدش، رامونا دراز کشیده بود و زل زده بود توی چشمهای پدرش. رامونا و پدرش فارغ از اینکه یکی از اولین کتابهای "واقعی" من بود، یعنی عکسدار نبود و شبیه کتابهای بزرگترها بود، یک لذت دیگر هم داشت: رامونا شبیه من بود. مثل من از روی تخت میپرید تا هیولای زیر تخت شکارش نکند. شبها کتابهای ترسناک را بین کتابها پنهان میکرد و همیشه دوست داشت خمیردندان را تا ته فشار دهد، و البته یک بار این کار را کرد. برای من عجیب بود دختری که دقیقا آن طرف دنیا زندگی میکند، انقدر شبیه من باشد. سالها بعد تمام راموناها بهعلاوهی هنریها را خواندم و عاشق خانم نویسنده با اسم سختش شدم.
این کتاب هم از نویسندهی راموناست.
لی باتس گرچه با رامونا خیلی فرق دارد، به همان اندازه واقعی و دوستداشتنیست. کتاب در ابتدا، نامههای لیست به نویسندهی مورد علاقهاش. لی برای یک پروژهی کلاسی چند سوال از آقای هنشاو میپرسد. آقای هنشاو پاسخها را میدهد و چند سوال از لی میپرسد. لی به اصرار مادرش، جواب سوالات آقای هنشاو را میدهد. اما خب، لی ده ساله است، زود خسته میشود. بنابراین نامههایش کوتاه و پرتعدادند. نهایتا آقای هنشاو که احتمالا از کثرت نامهها به ستوه آمده، به لی پیشنهاد میکند به جای نامه، یادداشتهایش را در دفتر خاطرات ادامه دهد. لی که جز نامه نوشتن کار دیگری بلد نیست، یادداشتهایش را به سبک همان نامهها خطاب به آقای هنشاو خیالی مینویسد. لی از زندگیاش مینویسد، از نبودن پدرش، از مدرسهی جدید و از دزدی که هر روز بهترین قسمت نهارش را میدزد...
خیلی لطیف و دوستداشتنیست. ترجمهی خوبی هم دارد.
به شدت توصیه میشود :)
7 ماه پیش
4.5بهخوان
بسیار زیبا ما رو به دنیای کودکی یه کودک که توی مدرسه نسبتا غریبه میبره
تکنیکی که برای کودک استفاده میشه یعنی همون نامه نگاری یه تکنیک بسیار موفقیت آمیز برای بهبود نوشتن، خوندن، مرتب کردن افکار و پیدا مردن راه حل و برون رفت از مشکل هست.توی کتاب به خوبی این تکنیک رو در خلال داستان یاد میده.
2 ماه پیش
4.5بهخوان
از کتابهایی که به صورت نامه نگاری، یادداشتهای روزانه، و درکل دوم شخص هستند، واقعا خوشم میآد.
داستان دربارهی یک پسرِ احتمالا ۱۶ ۱۷ سالهست به نام لیباتس که از جمله علایقش نویسندگیست و دارد تلاش میکند، تا با وجود تمام مشکلات خانوادگی، از جمله طلاق پدر مادرش، تبدیل به یک نویسندهی مشهور و بلندآوازه شود.
ما در طول داستان، اتفاقاتی که برای لیباتس میافتد را از طریق نامههایی که برای نویسندهی مردعلاقهاش، آقای هنشاو، مینویسد و یادداشتهای روزانهاش، که به توصیهی آقای هنشاو مینویسد میفهمیم. اگر غیر این بود، یعنی نامه نگاریای و یادداشتهای روزانهای در کار نبود، به اینهمه حاشیه پردازی قطعا ایراد میگرفتم. ولی خب موضوع و سبک داستان، این حاشیه رفتنهارا میطلبید. پس ایرادی وارد نیست.
ترجمهی خیلی خوبی هم داشت. بسیار روان و گویا بود.
تصویر جلد هم خیلی خوب بود. کاملا مرتبط به داستان و این موضوع خلاقانه.
از جلدهایی که ادامه دارند و درواقع نشانگر کتاب هستند، واقعا خوشم میآید. انگار ناشرها، دغدغهی خواننده که گم کردن صفحهست را خوب میفهمند و برایش راه حل خوبی هم ارائه دادهاند.
یکی دیگر از خوبیهایش، مصاحبهی آخر کتاب، با نویسنده بود. قطعا کتابهایی که آخرشان مصاحبه با نوسنده دارند، یک سر و گردن از بقیهی کتابها بالاترند. چون به پرسشهای جذابی که در آخر، از خواندن کتاب در ذهن خواننده رخ میدهد، پاسخ خوب و جامعی میدهد.
فارغ از اینها، نویسنده عجب ایدهی خوب و جذابی برای کتاب داشت. واقعا عالی بود.
تنها نکته، کوتاه بودن و جای بدی که تمام شد بود. خورد تو ذوقم انگار. حس کردم در سفینهای هستم که تا نزدیکیهای زمین آمده و حالا بوم! یکهو منفجر میشود و تمام تلاشم رو هوا مانده! برای همین پنج ستارهی کامل را نگرفت. وگرنه اصلا مگر میشد از این کتاب ایرادی هم پیدا کرد؟