دربارهی کتاب جهان چگونه مدرن شدانتشارات بیدگل منتشر کرد: از باغهای مصفّای روم باستان تا دهلیزهای تنگ و تاریک صومعههای قرون وسطا و کتابتخانههای درون آنها، پژوهشگر برجسته و شناختهشده، استیوِن گرینبلت، با کندوکاو در یکی از اثرگذارترین آثار ادبی همهی دورانها تصویری زنده و روشن از گذشته به دست میدهد. در زمستان سال 1417، پوجّو براچّولینی، منشی بیکار شدهی پاپ مخلوع که اینک شکارچی کتاب شده بود، نسخهای از کتاب در باب طبیعت چیزها، نوشتهی تیتوس لوکرتیوس، را در صومعهای دورافتاده پیدا کرد_ و این البته تنها یکی از کشفیات او از جهان باستان بود، نسخ خطیِ پاگانی که به طرزی شگفت به دست کاتبان پارسای مسیحی، در کنج کتابخانههایِ صومعهای، محفوظ مانده بودند. داستان اینکه چطور این شعر خیرهکننده توانست جهان را در مسیر تازهای قرار دهد، یا به اصطلاح «بپیچاند»، همزمان یک اثر پژوهشی ممتاز، یک نوشتهی ادبی گیرا و شاهدی شورانگیز بر قدرت کلام مکتوب است.استیون گرینبلت استاد علوم انسانی در دانشگاه هاروارد است و از جملهی آثار او کتاب اراده در عالم: شکسپیر چگونه شکسپیر شد است، یکی از کتابهای پرفروش فهرست نیویورک تایمز و از فینالیستهای جایزهی پولیتزر و جایزهی ملی کتاب برای ادبیات غیر داستانی. خود کتاب جهان چگونه مدرن شد؟ نیز البته برندهی جایزهی پولیتزر سال 2012 برای آثار عمومی غیرداستانی و نیز جایزهی ملی کتاب سال 2011 برای ادبیات غیرداستانی بوده است.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
ترکیبی از عشق به کتاب، قدرت روایت خوب و سرخوشی فراوان. موقع خواندن این کتاب طوری بهم خوش گذشت که از قصد هی میرفتم فصلهای قبلی را دوباره میخواندم تا کتاب زود تمام نشود
1 سال پیش
3بهخوان
در این کتاب نشون داده شده که چطور«در باب طبیعت چیزها»، شعری که لوکرتیوس، تحت تأثیر فلسفهی اپیکور قرنها پیش نوشته اندیشهی انسان رو تغییر میده و جهان رو در مسیر مدرن شدن قرار میده. بعد از اینکه مسیحیت دین رسمی امپراتوری روم میشه و در طول قرون وسطی این شعر به فراموشی سپرده شده بود و هرگونه اندیشهای که نزدیکی هر چند ناچیزی با اندیشهی اپیکوری داشت سخت مورد مخالفت قرار میگرفت. به دلیل اینکه اپیکوریان اتمیست بودند، به زندگی پس از مرگ اعتقادی نداشتند و بر این باور بودند که روح مادی است. همه چیز ناپایدار است. همه چیز از اتمها ساخته شده و پس از مدتی ساختار این اتمها تغییر میکنند و به چیز دیگری تبدیل میشوند. به همین دلیل بزرگترین هدف زندگی لذت بردن است، البته نه به معنای لذتهای شهوانی و مادی صرف. اما چنین باوری با باور مسیحیت که رستگاری را در رنج کشیدن میبیند و به روح سرمدی و زندگی پس از مرگ اعتقاد راسخی دارد، مغایر است. اما وقتی پوجو، نسخهای از «در باب طبیعت» را در صومعهای دورافتاده مییابد و از آن نسخهبرداری میکند و باعث میشود پس از قرنها این اندیشه دوباره به جریان بیافتد، جرقهی تغییری را فراهم میکند که در نهایت به رنسانس، موفقیت علم و روشنگری و مدرن شدن جهان میانجامد. اندیشهی لوکرتیوس بر کسانی همچون گالیله، نیوتون، شکسپیر و هنرمندان بسیاری اثرگذار بوده است.
این کتاب جالب بود، از توضیحات مربوط به شرایطی که در قرون وسطی حاکم بوده لذت بردم. بعضی جاها احساس میکردم از اصل مطلب دور شدیم و بیشتر درگیر جزئیات شدیم. دوست داشتم بیشتر از اینکه کتاب توصیف شرایط باشه، دربارهی اندیشهی اپیکوریان و «در باب طبیعت چیزها»ی لوکرتیوس نوشته شده بود.
2 ماه پیش
جهان چگونه مدرن شد؟
1)
"پیچش: جهان چگونه مدرن شد؟" (The Swerve: How the World Became Modern) کتابی است نوشتۀ پژوهشگر آمریکایی حوزه تاریخ ادبیات، "استیون گرینبلت" (Stephen Greenblatt)، و شرحی است زیبا و فاخر و ادبی در مورد جستجوی ادیبانه "پوجّو براچّولینی" (Poggio Bracciolini) در سال 1417 میلادی در یافتن منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" ( De Rerum Natura:Of the Nature of Things) نوشتۀ ادیب رومی، "تیتوس لوکرتیوس کاروس" (Titus Lucretius Carus)، در سدۀ اول پیش از میلاد مسیح. "پوجو" یک اومانیست رنسانسی و منشی سابق پاپ جان بیستوسوم (Antipope John XXIII) بود که پس از خلع پاپ از منصبش، در طی سفری ادیبانه به نسخه لاتین این کتاب دستیافت. این کتاب با عنوان "جهان چگونه مدرن شد؟" در سال ۱۳۹۷ توسط "مهدی نصرالهزاده" ترجمهشده و در نشر "بیدگل" به چاپ رسیده است. خود منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" نیز با عنوان "دربارۀ طبیعت" در سال ۱۳۹۰ توسط "میرجلالالدین کزازی" به فارسی برگردانده شده و در انتشارات "معین" منتشر گردیده است.
2)
"اپیکور" (Epicurus)، فیلسوف یونانی سدۀ چهارم پیش از میلاد، مدافع تجربهگرایی و پیرو اتمیسم "دموکریتوس" (Democritus) بود. فلسفه او بر اساس اعتقاد به وجود اجزای بنیادین مادی به نام اتم شکلگرفته بود که فناناپذیرند و هرچه در جهان هست از "پیچش" و حرکت اتمها ساخته میشود. او معتقد بود هر موجودی پس از مرگ دوباره به اتمها بازگردانده میشود و چیزی خارج از این چرخه وجود ندارد. بر همین اساس "اپیکور" در این جهان کاملاً مادی تلاش برای رهایی از درد و یافتن لذت را تجویز میکرد. این فلسفه ماهیتاً در تضاد با ایدهگرایی فلسفه "افلاطون" (Plato) و "ارسطو" (Aristotle) بود و نوعی طبیعتگرایی مادی را تجویز میکرد. فیلسوفان اپیکوریِ بعد بهویژه در امپراتوری روم شرح و تفسیرهای بسیاری بر آراء "اپیکور" و پیروانش نوشتند که شوربختانه بسیاری از آنها ازدسترفته است. یکی از این موارد منظومه شعری "در مورد طبیعت چیزها" است که به زبانی فاخر و شعرگونه اخلاق و فیزیک وصفشده در فلسفه "اپیکور" را شرح میدهد.
3)
کشیشان مسیحی به زعامت کلیسا آثار پیشامسیحی ناهمسو با اعتقادات خود را کفرآمیز میدانستند و دست به نابودی بسیاری از آنها زدند. برخی از این آثار نیز بهمرورزمان به فراموشی سپرده شدند. اما "پوجو" در ابتدای سدۀ پانزدهم میلادی خبر نداشت که در میان کتابهای عتیقهای که در صومعهای واقع در آلمان امروزی یافته، کتابی هست که نقشی اساسی در رنسانس (نوزایی) اروپا ایفا خواهد کرد. "در مورد طبیعت چیزها" اگرچه با ایدههای اساسی مسیحیت مانند رستاخیز، رنج بهمثابه عامل تهذیب، وجود ماهیات غیرمادی و ... در تضاد بود، اما زبان فاخر شعرگونه آن به زبان لاتین مسحورکنندگی والایی داشت که بسیاری از فلاسفه و دانشمندان اروپا را شیفته خود ساخت. اگرچه تقلیل دادن وقوع رنسانس به نقش یک کتاب کار معقولی نیست، اما نقش کتاب "در مورد طبیعت چیزها" در کنار سایر آثاری که خرد باستان را بازنمایی میکردند، در این فرآیند غیر قابلچشمپوشی است.
4)
امروزه آراء "اپیکور" و "اپیکوریان" کمی سادهانگارانه و بدوی به نظر میرسد، اما نوع نگاه تجربهگرایانه و طبیعتگرانۀ آنها که در نقطه مقابل باورمندی بیچونوچرا و معنویتگرایی مسیحی قرار میگیرد راهگشای تفکر نوین فلسفی و علمی ویژهای شد که در وقوع عصر نوزایی مؤثر بود. "لوکرتیوس" که شارح ادبی این آراء است و معاصر و دوست بزرگان جمهوری روم همچون "مارکوس تولیوس سیسرو" (Marcus Tullius Cicero) بود و کتاب گرانقدرش توسط "پوجو" رستاخیزوار از نیستی به وجود بازگشت، همچنان در قالب شعر فاخرش زنده است و در شش سدۀ اخیر بسیاری از بزرگان علم و فلسفه را با این اثر ادبی مسحور کرده. "در مورد طبیعت چیزها" جدا از نوع تفکری که ارائه کرده، در زمرۀ میراث ارزشمند نوع بشر است.
10 ماه پیش
4.5بهخوان
حیرتانگیز. حیرتانگیز. یکی از قشنگترین کتابهایی که تو این سالها خوندم. همهچیز به قاعده. همهچیز ستودنی.