دربارهی کتاب کتاب ها و سیگارها (هنر پارینه)انتشارات هنر پارینه منتشر کرد:
اورول موضوع داستان را با شرحی از شرایط دشوار در مورد پرداخت هزینه بیشتر برای خرید کتاب و سیگار شروع می کند و در مقالات و سخنرانی های شور انگیز و تهاجمی اش، از خطرات و شبهات حرفه کتاب فروشی های دست دوم گرفته تا قوانین دموکراسی و آزادی مطبوعات در خصوص میهن پرستی و انتقاد از رژیم های استبدادی و عقاید کمونیسم می پردازد که بسیار قابل توجه است. به عنوان مثال در بخشی از داستانش آنجا که می گوید: دوران کودکی ام یعنی همان زمان تحصیل، زیر شلاق های خشونت بار سامبو و طعنه های پرمعنای فیلیپ، کسانی که مانند هم تراز های خود، یعنی افراد خودمحور و خودخواه و حریض که ملاک ارزشگذاری شان برای انسانیت تنها بر اساس پول سنجیده می شد، گذشت... بعد ها شنیدم که مدرسه آتش گرفته، اما اگر واقعا اینطور بوده باشد فکر می کنم در آتش خشم و حقارت و پستی سوخت ... البته آرزو نمی کنم که این حقیقت داشته باشد ... چون می دانم در هر حال پایانی برای بدی وجود ندارد!
.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
یک:
از روزی که آن بندهی خدا که اسم موزه لور فرانسه را اشتباه گفت، من دیگر یادم نماند که تلفظ درست لور کدام بود. یا بالاخره یاساشین آذربایجان یا یاشاسین آذربایجان. اورول هم قاعدتا از همانها هست. حالا که یک کتاب صوتی ازش شنیدهام، امبدوارم یادم بماند که اُروِل است!
دو:
اینکه یک نویسندهی رمان جستار بنویسد، شبیه این است که بتهون وسط پیانو زدم متوقف شود و بگوید یک لحظه توجه کنید! این قسمتی که برای شما مینوازم را در فلان زمان و مکان سرودم و حال و حوایم آن طور بود و الخ. تولستوی وقتی اعتراف میکند، یعنی دارد به این سوال پاسخ میدهد که همهی آن هزاران صفحه جنگوصلح و آنا کارنینا و رستاخیز و... برای چه؟ این کتاب هم جستار اورول است.
سه:
چرا باید نام بدترین جستار یک کتاب را برای عنوان کتاب انتخاب کرد؟ نمیدانم. با خواندن جستار اول ناامید نشوید. در واقع از نیمههای کتاب دیگر بحث ارتباطی با کتاب ندارد. البته به دوران تحصیل اورول مربوط میشود که فکر نمیکنم از کتاب هم حرفی شده باشد.
چهار:
تمام آن چهارونیم ستار برای جستارهای مربوط به دوران تحصیل اورول است. واقعا جذاب بود. حتی اگر خیالی بود هم جذاب بود؛ چه برسد به اینکه واقعا چنین اتفافاتی افتاده باشد. توصیف یک نظام طبقاتی که تنها شانس احتمالی برای فرار از طبقهی پایین به طبقهی بالاتر، پذیرش در آزمون بورسیه است. معادلش در جامعهی امروز ما شاید کنکور باشد. با این تفاوت که امروز دیگر واقعا تحصیل بهترین راه برای کسب ثروت و جایگاه اجتماعی نیست.
پ.ن: در پیاده روی اربعین، در گرمای عصر موکبها که نمیشد خواب رفت، این کتاب صوتی را گوش دادم. الان هم که این یادداشت را تمام میکنم، ماشین از کربلا به سمت مرز مهران حرکت کرد.
20 صفر 1446
3 ماه پیش
5بهخوان
جورج اورول قلم خاص خودش را دارد و در این کتاب که مجموع چندین مقاله اوست به موضوعاتی ملموس میپردازد که به طرز حیرت انگیزی بی تفاوت از کنارشان می گذریم.
0 سال پیش
3بهخوان
“هنوز اندک زمانی برای شادی پیش رویم بود و هنوز آینده فرا نرسیده بود. اما میدانستم که آینده تاریک است. شکست، شکست، شکست_شکست پشت سرم، شکست پیش رویم_این باور، با اختلاف عمیق ترین باوری بود که داشتم.”
به نظرم کتاب خوبی بود که ارزش یک بار خوندن رو داشت. کالب درمورد تیکه مقالات بود که تقریبا راجع به موضوع های مختلفی مثل کار در کتابفروشی، خاطرات مدرسهاش، کشور های چپ یا راست و بیمارانی که در بیمارستان مردن و …
من موضوع قسمت خاطرات کتابفروشی رو از همه بیشتر دوست داشتم.
10 ماه پیش
2.5بهخوان
در وهله اول اشتباه نکنید این کتاب رمان نیست
این اثر شامل هفت مقاله مختلف در سالهای مختلف از زندگی جورج اورول است.
کتاب در عین توضیح دادن برخی مسائل از جملات ویژهای استفاده میکند که در ذهن میماند .
مقاله دوم و سوم (″خاطرات کتابفروشی″ و″ اعترافات یک منتقد کتاب″) را خیلی دوست داشتم و منظره خاطرهانگیزی از موضوع بحث برایم ساخت.
مقاله یا قسمت هفتم کتاب اختصاص داده شده به خاطرات دوران مدرسه نویسنده کتاب ، جورج اورول. خاطراتی که حس کودکی و مدرسه شبانه روزی که در آن تحصیل کرده را به خوبی القا میکند. و سعی بر این دارد که بگوید انسان وقتی کودک است هر چه به او بگویند باور میکند چون خودش چیزی را ندیده و درک نکرده است.
مقاله ″ممانعت از ادبیات″در دفاع از روشنفکری قلم و نویسنده است و سرکوب فکر نویسنده را مورد هجمه قرار میدهد و به نویسنده های سفارشی میپردازد.
مقاله″فقرا چگونه میمیرند″ نیز به شرایط بیمارستان و پزشکان آن دوران میپردازد.
ارزش خواندن دارد . توصیه میکنم.