کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب درخت ابریشم بی حاصل!کتاب حاضر، مجموعه ای از داستان های کوتاه است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده اند. «پرسنگ»، «روزی نویسنده ای»، «اولین ها»، «میراث شرقی»، «نشان صفوی»، «مادر»، «نامه ای به نویسنده جوان»، «اردبیل به روایت محمدرضا بایرامی»، «عبور داستان از خاطره» عنوان های برخی از داستان های کتاب هستند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
4بهخوان
پشت صحنه¬ها جذاب¬ترند یا تلخ¬تر؟ معمولاً پشت صحنه¬ئ فیلم و سریال¬ها از خود فیلم¬ها جذاب¬ترند. اما نه برداشت هزارمِ یک سکانس طنز و تپق زدن¬های مکرر بازیگران. یا حتی صحنه¬ئ زمین خوردنشان. بلکه پشت¬صحنه¬های اعجاب¬انگیز؛ مثل پشت صحنه¬های سریال¬های تاریخی. گریم¬های سنگین و ساخت دکورهای عظیم با یونولیت و چوب و... القای عظمت سنگی یک بنا با همین ابزار به ظاهر ساده. یا نحوه¬ئ آرایش لشگر در یک نبرد عظیم. اسب¬سواری و شمشیرزنی و آتش زدن یک بنا با گلوله¬های آشین و تیرهای مشتعل، شاید بیش از خود اثر جذاب و دیدنی باشد. یا حتی پشت¬صحنه¬های هالیوودی و استفاده از پرده¬ئ سبز و آبی و تصویرهای گرافیکی و مجازی. قرار دادن بازیگر در میان شعله¬های آتش یا کوه¬های یخ فقط با یک پرده¬ئ سبز و یک صحنه¬سازی کامپیوتری. همانقدر که دیدن اتفاقات پشت دوربین برای مخاطب فیلم جذاب است احتمالاً اتفاقات و حواشی تولید یک کتاب هم می¬تواند برای مخاطب کتاب جذاب باشد. مثلاً اینکه ایده¬ئ این کتاب چطور به ذهن نویسنده رسیده است و نویسنده چطور ایده را پرورش داده. آیا موقع خلق اثر یا بعد از آن دچار مشکل و مسئله¬ای شده است یا نه؟ آیا نویسنده خاطرات جذاب و حتی خاطرات تلخی دارد که مربوط به این کتاب خاص باشد؟ بدون شک همه¬ئ فیلم¬ها چه سخیف و فاخر و چه ساده و چه باعظمت یک پشت صحنه دارند. کسی هست که اتفاقات پشت دوربین را ثبت بکند. این فیلم شاید هیچ¬وقت و هیچ¬کجا مورد استفاده قرار نگیرد ولی وجود دارد. اما آیا کتاب¬ها هم پشت صحنه¬ئ ثبت و ضبط شده دارند؟ خیر. شاید فقط درصد کمی از کتاب¬ها به صورت مکتوب. آن هم نه خیلی منسجم. اینطور یادداشت¬ها معمولاً حاصل مصاحبه یک خبرنگار یا فعال ادبی با نویسنده است که حتی شاید نویسنده هنگام بازگو کردن مطالب از بخش عمده¬ئ آن صرف نظر کرده باشد. همین یادداشت¬های احتمالی هم، مقطعی هستند و معمولاً بین انبوه صفحات روزنامه¬ها و مجله¬ها یا بین صفحات سایت¬ها، اول گم و سپس فراموش می¬شوند. اما گاهی نویسندگانی هستند که خودشان یادداشت¬های مختلف را -که برخی همین پشت صحنه¬هاست- در مجموعه¬ای گردآوری می¬کنند. انگار که این یادداشت¬های پراکنده حاصل عمر نویسنده باشند. کتاب «درخت ابریشم بی¬حاصل» اثر «محمدرضا بایرامی» یکی از همین کتاب¬هاست. «درخت ابریشم بی-حاصل»! اسمی که مخاطب را به فکر فرو می¬برد. شاید مخاطب با اولین برخورد با این کتاب از خود بپرسد که آیا این اسم تمثیلی از خود نویسنده است؟ آیا نویسنده با انتخاب این اسم اعلام کرده که همه¬ئ زندگی من بی¬حاصل بوده؟ از نظرِ منِ مخاطب و به شهادت جوایز ادبی داخلی و خارجی، قطعاً خیر. محمدرضا بایرامی با خلق آثاری فاخر قطعاً در ردیف بهترین و مطرح¬ترین نویسندگان ایرانی قرار می¬گیرد. اما شاید این اسم اشاره¬ای است به همه¬ئ سختی¬ها و رنج¬ها و خستگی¬ها. و یا شاید... فقط بعد از خواندن کتاب است که می¬شود درباره¬ئ اسم کتاب اظهار نظر کرد. اما اسم آن¬قدر جذاب هست که مخاطب حتی اگر از محتوا و مضمون کتاب بی¬اطلاع باشد حداقل به قدر یک تورق کوتاه کتاب را دست بگیرد. «درخت ابریشم بی¬حاصل» یک چیزی شبیه به کشکول است. آینه¬ئ زندگی¬ حرفه¬ای نویسنده. از اتوبیوگرافی گرفته تا متن سخنرانی در اختتامیه¬ئ جشنواره جلال آل¬ احمد. از سختی¬های گم شدن یک کتاب تا سختی برای دریافت یک جایزه¬ئ خارجی.
کتاب های دیگر محمدرضا بایرامیمشاهده همه