دربارهی کتاب کابوکچیزی آن بیرون است…
چیزی وحشتناک که نباید دید. نیمنگاهی کافی است تا شخص با دیدن آن به خشونتی مرگبار برسد. هیچکس هم نمیداند چیست یا از کجا آمده است.
مالری، غرق در تاریکی، در محاصرهی سروصداهایی آشنا و خوفناک، سفری اُدیسهوار و دردناک را در پیش میگیرد؛
سفری که او را به دل خاطراتش با همراهانی که زمانی جانش را نجات دادند، میبرد.
گروهی که با راهنماییهای مردی به نام تام، سعی کردند در دل هرجومرج نظم ایجاد کنند.
اما وقتی آذوقه رو به کاهش گذاشت، خود ناچار به ترک خانه و مواجهه با این سؤال شدند که در جهانی جنونزده، بهراستی به چه کسی میتوان اعتماد کرد؟!
نخستین اثر مهیج جاش مالرمن، زمان گذشته و حال را به هم بافته و با ارائهی تصاویری لحظهای، مخوف و هیجانانگیز از جهانی ناشناخته، شما را ناگزیر از خواندن بیوقفهی کتاب از اول تا به صفحهی آخر میکند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
راجع این کتاب باید بگم که سوژهی خیلی خوبی داشت. وحشتو خیلی خوب پرورونده بود. لامصب خیلی قبول اینکه دیگه نمیتونی به دنیای اون بیرون نگاه کنی چون دیوونه میشی و به طرز وحشتناکی خودکشی میکنی سخته(اسپویل نکردم. اینو همون اول داستان میگه!) من خیلی جاها با داستان ترسیدم ولی خیلی جاها هم به نظرم نچسب یا خام بود. مثلا شخصیت پردازیا! به جز شخصیت گری که برای من کاامل قابل تصور و تجسم و درک بود و تا حدودی شخصیت مالوری، بقیه آدما خیلی عجولانه توصیف شدن.
از شانن بگیر تا شریل و فیلیکس و دان! جولز شاید کمی به واسطه ی سگش ویکتور در اومده باشه نقشش ولی باقی خیلی سطحی ان و این اصلاً خوب نیست. اونم به عنوان هم خونه های مالوری که مدت زیادی با هم زندگی میکنن.
مثلاً دان اونجوری در نیومده بود که بعداً رفتارش در قبال گری رو بشه چندان درک کرد.
فصلهایی که به سفر روی دریاچهی مالوری و بچه ها می چرداختن گاهاً خوب بودن مثل اونجایی که مرد روی قایق بهشون نزدیک شد یه اونجایی که پر از پرنده بود ولی خیلی جاها هم بیخودی طولانی و اضافه بود. زیادی از حد به افکار مالوری و گفتگوی های درونیش می پرداخت که به نظرم رنگ و بوی خامی داشت.
پایانش چندان تمیز و ریزبینانه طرح نشده بود. خیلی سرسری... ریک و کنستانس و ... همه کم عمق. البته احتمالاً در جلد دوم این برطرف شده دیگه!
پ.ن 1: لامصب یه جاهایی حس واکینگ دد طور داشت.
پ.ن 2: ذهننم رو اونقد درگیر کرده که چند بار خوابشو دیدم. توی خواب جدیدمم مالوری بود البته با داستان کاملاً متفاوت که مالوری تنها آدم زنده ی روی زمین بود.
3 ماه پیش
4بهخوان
به نسبت فیلمش ، من کتابش رو بیشتر پسندیدم جزییات بیشتری داخلش بود و روند داستان کاملا متفاوت بود ولی خب ضعف هایی نیز داشت ، امکان گم کردن خط داستانی داخلش وجود داشت
1 ماه پیش
4.5بهخوان
عالی بود
واقعا هرچی از خوب بودنش بگم کم گفتم
اگه ژانر اخرالزمانی رو دوست دارید بخونیدش خیلیی جالب بود داستانش و از اون کتابایی بود که تا نصف شب بیدار موندم که تمومش کنم
بهش ۴/۵ ستاره دادم چون منتظرم جلد دومو بخونم بعد کامل نظرمو بگم اما واقعا عالی بود این کتاب
1 سال پیش
5بهخوان
اینقدر خوب بود که حدود ساعت ۱۴ شروعش کردم و الان ساعت ۲۲ تمومش کردم! (البته بینش خرده کارهایی هم کردم!)
اما در مورد کتاب، کتابی با ایده ای بکر، کشش و جذابیت عالی، القای خوب حس وحشت و قلمی فوق العاده گیرا و روان (شخصیت اصلی یک زنه و نویسنده مرد! اما بسیار خوب حالات و احساساتش رو شرح داده) و ترجمه خوب ( آقای ابراهیمی) و چاپ و ویرایش و طرح جلد خوب بود.
خلاصه توصیه اش می کنم :)