از آن کتابهای خیلی خوب که وقتی داری میخوانی اصلا دوست نداری تمام بشود مثل شکلات دوران بچگی که گوشهی لپت نگهش میداری تا آب نشود و وقتی بهناچار تمام میشود، افسردگی میگیری که حالا با زندگیات چه باید بکنی....
قلم جادویی تولستوی روی کاغذ می لغزد و تو را به جاهای دور، به دنیای ذهن و خیال پیچیدهی انسانها میبرد، روح آدمها را واکاوی میکند و درسهای مهمی از زندگی به تو میدهد.
داستان آخر، مرگ ایوان ایلیچ از همه بلندتر و از همه تاثیرگذارتر و شاهکار نويسنده است. چرا زندگی و مرگ ایوان ایلیچ مهم است و یا بهتر بگویم چرا تولستوی این موضوع را اینقدر بزرگ و مهمّ جلوه داده است؟!
آن هفتههای آخر، روزهای آخر و لحظات آخر آنچنان نفسگیر و پرالتهاب و پرماجرا به تصویر کشیده شدهاند که با اینکه میدانی سرانجام ایوان خواهد مرد اما بازهم تشنهی خواندنی و ورق به ورق کتاب را با ولع سر میکشی.
مجموعه داستانهای تولستوی با ترجمهی خوب لیدا طرزی از نشر نیستان همان کتابی است که حتما باید در کتابخانهات داشته باشیش و یا با خیال راحت به کسی هدیه بدهیش.....
11 ماه پیش
4بهخوان
چند داستان کوتاه از تولستوی که گویا اواخر عمرش نوشته شده و درون مایه اخلاقی داره
دوستش داشتم فقط متوجه نشدم چرا اسم کتاب از جناب غول چه خبر هستش!
1 سال پیش
5بهخوان
من عاشق این کتابم
1 سال پیش
2بهخوان
چند داستان بسیار مختصر و تمثیلگونه به علاوه مرگ ایوان ایلیچ. من دومی را پیشتر خوانده بودم و فقط این کتاب را برای همان داستانهای کوتاه ابتدایی میخواندم. داستانهایی متلگونه که پیرمردها در شبهای سر زمستانی برای جوانترها میگویند.
با این همه تولستوی است و جذاب ولی نباید انتظاری زیاد داشت، چون گویا جناب غول حوصله چندانی برای شخصیتپردازی در این داستانهای کوتاه نداشته.