دربارهی کتاب کاندیدانتشارات نگاه منتشر کرد:
کاندید کتابی مفرح و همزمان بی رحم و ویرانگر است، کیفیت هایی که شاید آسان تر از آن چه فکرش را بکنیم در این کتاب کم حجم کنار یکدیگر قرار گرفته اند، و همین دو جنبه ی متناقض و ناسازگار سرزندگی غریب کاندید را می سازد. بی رحمی کتاب تلخ نیست و سرگرم کنندگی اش مدرن و مناسب است.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
پر از فاجعه های انسانی. علاقه مندم کرد برم تاریخ اون دوران رو بخونم ببینم واقعا اینطوری خشن بوده؟!
2 سال پیش
2بهخوان
از بدترین داستان هایی که خوانده ام. چیزی در سطح روزنامه و مجله.
تبدیل یک سخنرانی فحش آمیز و انتقام جویی فلسفی به داستان آن هم با درجه نازلی از بیان.
تو گویی دانشجوی مبتدی داتان نویسی طرح اولیه ای نوشته باشد.
جای تعجب نیست که استقبال از این اثر اینقدر زیاد است چرا که اساسا فحش نامه ای است عوامانه و عوام پسند.
پر از نماد پردازی و شخصیت های کاغذی و هر جا هم که می تواند توسل به روابط جنسی.
سرعت بالای اتفاقات شبیه کمیک استریپ های بزرگسالانه است.
بیایید نام ولتر را از این اثر برداریم چه میماند جز اثری شایسته پاورقی؟
بیایید با 1984 یا مزرعه حیوانات دو نمونه شاخص نمادپردازی سیاسی و سطحی دیگر مقایسه کنیم: آنها شاهکار به نظر میرسند!
مثلا روابط جنسی در 1984 اگرچه سواستفاده ای برای جذابیت داستان است اما لااقل بار معنایی کمی پیدا میکند. اینجا مثل پورنوگرافی است. البته ممکن است کسی بگوید هدف همین بوده و تحقیر نظریات فلسفی. میگویم بفرمایید کتاب فلسفه و تاریخ و سیاست بنویسید، این هرچه هست داستان نیست.
3 ماه پیش
3بهخوان
کاندید جوان خوش قلب و ساده دلی که در قصر بارون گویی در بهشت زندگی میکنه و تحت تعالیم فیلسوفی به اسم پنگلاس قرار داره که خلاصه ی تمام آموزه هاش اینه که همه چیز در دنیا به بهترین شکل خودش قرار داره و در یک کلمه خوش باوری یا خوش بیتی مفرط. کاندید عاشق دختر ارباب قصر میشه و در حین بوسیدن دیده میشه و ارباب اون رو با اردنگی به بیرون قصر پرت میکنه. از اینجا انواع و اقسام بلاهای طبیعی و غیر طبیعی بر سر کاندید و افرادی که طی داستان باهاشون آشنا میشه میاد. ولتر در این رمان طنزگونه به نقد ساده دلی و خوش بینی و رفتار حکومت ها و مردم نسبت به هم پرداخته.ه
1 سال پیش
4بهخوان
نوشتن از کاندید(ساده دل) نه تنها ساده نیست، بلکه دشوار است.
ما در این اثر با رمانی ساده سر و کار نداریم. کاندید رمانیست کلاسیک، سیاسی و فلسفی، که خود را در دریای زمان حفظ کرده و پس از گذشت قرنها، هم چنان به عنوان اثری قوی و خواندنی حفظ نموده است.
وقایع به شکل طنز بیان میشود، اما طنز ولتر دل را نمیزند، بیراهه نمیرود و برداشت فلسفیاش خوانندهای چون من را که از فلسفه فراریست آزار نمیدهد.
ولتر را پیش از این نمیشناختم و در کتاب «سایه باد»، مخلوق زافون به آن لینک شدم.
از آشنایی با ولتر خرسندم، نویسندهای که پرواضح است که به دنیای خود تسلط دارد، میداند چه میگوید و انگشت اتهامش را به چه سویی نشانه گرفته است. او نویسندهای قرن هجدهمیست، اما وقتی خواننده داستانش را میخواند، افکارش بوی نم و کهنگی نمیدهد، اثرش ماندگار است و جذاب، که خواننده را پای خود حفظ میکند.
کاندید، فسقلی نیست اما اثریست کوتاه که در قالب نزدیک به یکصد صفحه، خواننده را با خود به سفر دور دنیا میبرد و با دنیاهای مختلف آشنا میکند.
ریتم کتاب به شکل کاملا یکنواخت در سراسر اثر، متوسط رو به بالاست و برخلاف آنچه از آثار فلسفی انتظار داشتم، سرعت خواندن را کم نمیکند. سرعت روایت طنزگونهی ولتر، ممکن است خواننده را به این فکر بیندازد که او فقط یک طنزنویس ساده است، اما به نظر من او فلسفهی پانگلوسی را به طور مداوم تکرار میکرد و با قلم خاصش او را مورد شماتت و تمسخر قرار میداد.
کاندید مردیست سادهلوح اما بیآزار که در قصرِ بارونِ توندر تن ترونخ زندگی میکرد.
او آموزگاری داشت به نام پانگلوس که در سراسر عمرش یک عقیده داشت:
«همه چیز در زندگی به نیکی ختم میشود.».
کاندید سادهلوح داستان، عاشق خواهر بارون میشود، و نویسنده او را به شکل جذابی به سراسر جهان میگرداند و او را با تمام تیرهبختیها و کثافتکاریهای انسان آشنا میکند تا ببیند:
-آیا کاندید همچنان به فلسفهی آموزگارش معتقد خواهد بود یا نه؟
-آیا پانگلوس فیلسوف، با دیدن رفتار انسانها، همچنان به فلسفهاش پایبند میماند؟
-آیا پایان همه چیز در این دنیا نیکوست؟
هشدار:
اگر به دنبال کتاب کاندید بگردید، دو کتاب خواهید یافت...
نخست همین کتاب که در عنوان نوشته شده «کاندید» و در پایینش نوشته شده «ساده دل» و دیگری کتابیست به همین عنوان اما با ترجمهی استاد «محمد قاضی»، نویسندهی آنهم ولتر است، اما من آن را نخواندهام ولی مطلع هستم داستانهای این دو متفاوت است.