کتاب|

عمومی|

داستان|

روس

درباره‌ی کتاب قمارباز با نه تفسیر قمار باز سرگذشت زندگی خانواده ای روس است که بر اثر بعضی از مشکلات اجتماعی و شخصی، ثروت فراوان خود را از دست می دهند و به اجبار به کشور دیگری مهاجرت می کنند. روای داستان معلم فرزندان این خانواده است.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
ابله
ابله
نشر نگاه
525,000تومان
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
4بهخوان
کتاب خیلی خوبی بود. موقع خوندن همش بیت «خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش/بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر» از مولانا میومد تو ذهنم. البته من مال انتشارات چشمه رو خوندم (اینجا پیداش نکردم که تو همون نظر بدم :/) و به نظرم ترجمهء خیلی خوبی نبود و غلط املایی هم کم نداشت.
2 سال پیش
5بهخوان
از معدود کتاب‌هایی که از داستایفسکی خوانده‌ام قمارباز است، کتابی که حقیقتا مجذوبش شدم و بیش از هر کتابی از نویسنده آن را می‌پسندم. نمی‌دانم چه چیز این رمان کوتاه است که مرا حیران کرده، صرفا حدس‌هایی می‌زنم. این ترجمه خاص به گمانم خوب است و متن روانی دارد. داستان از این قرار است که یک ژنرال روسی همراه با خانواده و برخی از دوستان در شهری خارج از روسیه ساکن هستند. ژنرال ورشکسته است و منتظر مرگ عمه بزرگ ثروتمند است که شاید ارثیه او گشایش آفرین باشد. برخی از همراهان از جمله معشوقه ژنرال و طلبکار وی و چند نفر دیگر نیز برای ارثیه بزرگ دندان تیز کرده‌اند. ژنرال چند بچه دارد و یک معلم سرخانه جوان به نام آلکسی که ژنرال او را استخدام کرده، راوی داستان است و از قضا دیوانه‌وار، دختر بزرگ خانواده، پولینا را می‌خواهد، به قدری زیاد که حاضر است برای معشوقه بی‌رحم خود دست به هر کاری بزند و خود را به دردسر بیاندازد. پولینای داستان نیز یک جعبه سیاه است، معلوم نیست پشت این بی‌میلی و پست دانستن الکسی واقعا محبتی به او نیز دارد یا نه، تا آخر داستان معلوم نمی‌شود. و داستان دیوانه‌وار پیش می‌رود، هم الکسی و هم پولینا کارهایی می‌کنند که به هیچ عنوان قابل پیش‌بینی نیست، و این غیرقابل پیش‌بینی بودن این دو فرد داستان را وحشتناک جذاب کرده. داستایفسکی در قالب این دو شخصیت به راحتی مخاطب را گول می‌زند و داستان را برخلاف حدس او و در مسیری غیرقابل‌تصور پیش می‌برد. کل داستان در هتل پیش می‌رود و بعضا گفت و گوهای جذابی بین کاراکترها هست. به شخصه کاراکتر الکسی را بسیار دوست می‌دارم، شخصیتی‌ست که فلسفه دارد، گویا همچون جنایت و مکافات، در کلیه آثار داستایفسکی جوانان جسور و کاراکترهای اصلی فلسفه و اندیشه‌هایی ژرف دارند که به داستان مسیر می‌دهد. در همان ابتدای کار الکسی در هتل جلوی همراهان ژنرال حرف‌های آنچنانی می‌زند و سنت زندگی معمول ملت را به سخره می‌گیرد. خود الکسی بسیار اهل قمار است و هرچه دارد را فدای ریسک و امید برنده شدن می‌کند. شاید این فقط تفسیر من باشد، با یکی از دوستان گفت و گو می‌کردم و خوانش متفاوتی داشت، ولی من دوست داشتم آن چه از کتاب می‌گیرم منش الکسی باشد، این که زندگی‌های معمول و خسته‌کننده و شرافت‌مندانه و عرف را زیرپا گذاشتن و بازی کردن هر آنچه داری، با تمام وجود! قمار کن، قمار! به جای این که در چارچوب آدم‌های فاخر و "عادی" پیش بروی. در نهایت قمارباز یک داستان عاشقانه بسیار زیبا و رمانی واقعا تاثیرگذار برای من بود، و فکر کنم تنها کسی نباشم که معتقد است این کتاب را هرجور شده پیش از مرگ بایستی خواند!
2 سال پیش
4بهخوان
به قول مولانا: خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش*بِنَماند هیچش الا هوس قمار دیگر در این داستان کوتاه اما پر مایه نویسنده قمار زندگی را برای خواننده توصیف می‌کند و به مخاطب القا می‌کند که زندگی قمار بی پایان است و آدمی ناچار از داو نهادن است... آدمی به مثابه یک قمار باز! داستایوسکی خود در برهه ای از زندگانی اش قمارباز بوده، و شاید بتوان کتاب قمارباز را به تعبیری شرح مختصری از آن دوره دانست.
2 سال پیش
3بهخوان
داستایفسکی عزیز رو خیلی دوست دارم. اما نمی‌دونم چرا با این کتاب نتونستم ارتباط برقرار کنم. شخصیت‌ها برام گنگ موندند.
کتاب های دیگر فیودور داستایفسکیمشاهده همه