داستانی سرراست و بسیار تراژیک با یک ویژگی بسیار عجیب: تمام داستان، در همان پاراگراف اول، تمام میشود و باقی داستان، جزئیات است!
1 سال پیش
4بهخوان
کتابهایی که دربارهی خیانتاند همیشه برایم خیلی آزاردهندهاند. این کتاب شبیه یه فیلم بود انقدر توصیفاتش ملموس و تصویری بود. انگار داشتی یه فیلم اعصاب خردکن میدیدی که تمام مدت حین دیدنش داشتی با حرص ناخونات رو میجویدی و نمیتونستی فیلم رو قطع کنی. باید ادامه میدادی و میفهمیدی که بعدش چی میشه. یه طنز خیلی تلخی هم تمام ماجراهای داستان داشتن که منو یاد فیلم match point وودی الن میانداخت.
5 ماه پیش
2بهخوان
با ترجمه ی امید نیکفرجام خوندمش
1 سال پیش
3بهخوان
شیطان در جزئیات است. ناباکوف به این جمله ایمان دارد. او رگ مخاطب را خوب میشناسد و همینطور به قلم و توانایی خودش بهعنوان نویسنده باور دارد. همهی اینها با هم باعث میشود بیهیچ نگرانی و تردیدی تمام داستان را در پاراگراف اول کتاب لو دهد و با این حال مخاطب را تا آخرین کلمهی رمان با خود بکشاند. همین که مخاطب از شخصیتی بدش میآید و برای دیگری دل میسوزاند نشاندهنده ی قوت کار نویسنده است. به شخصه نتوانستم کتاب را رها کنم و در هر فرصتی که دست داد خواندم و تمامش کردم. چه تراژدی غمانگیزی بود. امان از عشق و هوس که خودشان هم نمیدانند کدامند، چه رسد به ما آدمهای بیچارهی نادان