کتاب|

عمومی

یادگار زریران: متنی حماسی از دوران کهن
یادگار زریران: متنی حماسی از دوران کهن

5بهخوان
ناشر: معين
سال انتشار:1399
جلد:گالینگور
قطع:رقعی
صفحات:66
شابک:9789641650904
قیمت:
70,000 تومان
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
5بهخوان
🌺 «به نام دادار اورمزد و مروای سرنوشت نیک، تندرستی و دیرزیستی (برای) همه نیکان و نیکوکاران» 🌷یادگار زریران (ایاتکار زریران)، کهن ترین تعزیه نامه و نمایشنامه ایرانی است که به دست ما رسیده است. خط و زبان آن پهلوی ساسانی است، از این رو به نظر می رسد باید در زمان ساسانیان گردآوری و نوشته شده باشد، اما وجود واژه ها، ترکیبات و ساختارهای از زبان پهلوی اشکانی/پارتی نشان می دهند سرایش آن مربوط به زمان اشکانیان است(اشکانیان در سال ۲۴۷ پیش از میلاد تأسیس شد و در سال ۲۲۴ پس از میلاد از میان رفت). 🥀 موضوع «یادگار زریران»، داستان جنگ پادشاه ایران، گشتاسپ، است با پادشاه خیونان، یا جنگ میان ایرانیان و تورانیان بر سر آیین زرتشت، به دلیل برآشفتگی ارجاسب پادشاه خیونان/تورانیان از گراییدن گشتاسپ به دین زردشتی. در این کتاب، هنرنمایی زریر، «تهم سپاهبد نیو»، در نبرد با ارجاسب و کشته شدن او به دست بیدرفش جادو و کین‌خواهی پسر خردسال زریر، بستور، آمده است. ☘ «یادگار» به معنی نوشته و کتاب است. «زریر» نیز به معنی دارنده جوشن زرین است. زریر برادر گشتاسپ و پسر لهراسب است. «ان» که در پایان زریر آمده(زریران)، در پهلوی علامت نسبت است مانند اردشیر بابکان. 🌴 دکتر ذبیح‌الله صفا، «یادگار زریران» را واسطه ای میان اوستا و خدای نامه ها در زمان ساسانیان می داند که از جمله منابع داستانهای حماسی شاهنامه است. نام زریر در اوستا، یشت سیزدهم(فروردین یشت) در صدر نام عده ای از کیانیان آمده است. 🌸 داستان گشتاسپ و زریر در هزار بیت سروده دقیقی آمده است که این هزار بیت را فردوسی در شاهنامه خود آورده است( دفتر پنجم، تصحیح خالقی مطلق، ص ۷۵ به بعد). هر چند ذبیح‌الله صفا مأخذ دقیقی را کتاب یادگار زریران نمی داند، آن هم به دلیل اختلافاتی که با متن یادگار زریران دارد. 🌱 بخشی از «یادگار زریران» به شعر سروده شده است. توضیح آنکه «یادگار زریران» قطعه ای است احتمالا از یک رشته حماسه های ایرانی که به همت گوسان های پارتی تا دوره ساسانی به طور شفاهی رواج داشته است. گوسان ها، سرایندگان و خوانندگانی بودند که داستان های حماسی و عاشقانه و روایت های کهن ایرانی را به یاد داشتند و آنها را با ساز می خواندند. این گروه قصه گو و نقال، نمادی از سنت شفاهی ایران هستند و در حفظ میراث ادبی گذشته این سرزمین نقش عمده ای داشتند. 🌼 بانو خجسته کیا در کتاب خود: «قهرمانان بادپا در قصه ها و نمایش های ایرانی»، وجوه نمایشی یادگار زریران را به تفصیل نشان داده است(ص ۲۴_۳۸). 🌺 در «یادگار زریران»، برخی مشابهت ها با وقایعی در برخی حادثه های تاریخی پس از اسلام دیده می شود، از جمله: پاسخ نامه ارجاسب را زریر می دهد که برادر گشتاسپ است؛ بریده شدن دست زریر در نبرد؛ سوگند گشتاسپ به جان برادرش زریر. 🌺 ابیات زیر، از اشعار دقیقی در شاهنامه است در توصیف کشته شدن زریر: چو او را بدیدند گردان چین که آن نیزه نامدار گزین از آن خاک برداشت و بسترد و برد به گردش گرفتند مردان گرد ز هر سو به گردش همی تاختند به شمشیر دستی بینداختند درفش فریدون به دندان گرفت همی زد به یک دست گرد، ای شگفت! سرانجام کارش بکشتند زار بر آن گرم خاکش فگندند خوار دریغ آن نبرده سوار هژیر که بازش ندید آن خردمند پیر (شاهنامه، دفتر پنجم، ص ۱۲۵، تصحیح جلال خالقی مطلق). 🌸 صحنه کشته شدن زریر در «یادگار زریران»: «اسب زین سازند و بیدرفش جادوگر بر نشیند و به دست فراز ستاند آن ژوبین افسون کرده دیوان اندر دوزخ را که به خشم و زهر ساخته شده و با آب گناه درست شده بود. اندر رزم شتابد و بیند که زریر کارزار چه نیکو کند، نیارد پیش فراز شود؛ از نهان از پس فراز رود و زریر را از زیر کمربند، از بالای کستی(کمربند) به پشت زند و به دل گذراند و به زمین افکند». 🌷 صحنه سوگ و زاری بستور، فرزند خردسال زریر، در مرگ پدر: «چون تو ایدون می خواستی که با خیونان کارزار کنی، اکنون کشته و افکنده هستی، اندر این رزم چون مردم بی گاه و بی گنج. این گیسو و این ریش بهنجارت را بادها آشفته کرده اند و تن پاکیزه ات را اسبان پایمال کرده اند و خاک به گریبانت نشسته است». آدرس کانال من در ایتا: @joreeha1
0 سال پیش
5بهخوان
همیشه برام سوال بود که چرا ما اینقدر کم درباره ادبیات و مخصوصا ادبیات نمایشی و اساسا هنر و فلسفه ایران دوران باستان می دونیم. مگه میشه فقط توی یونان تئاتر و نمایشنامه بوده باشه و توی ایرانی که کل جهان رو زیر سلطه خودش داشته ، هیچ نمایشنامه یا تئاتری وجود نداشته باشه. بعدا که بزرگتر شدم و بیشتر خوندم ، دیدم بله... ما سه بار مورد تهاجم شدیدی قرار گرفتیم که به یک باره کل قلمرومون اشغال شده یک بار اسکندر یک بار تازیان یک بار مغولان هر سه برای خراب کردن و آتش زدن و غارت اومده بودن... تا تونستند نابود کردند. از آثار باستانی گرفته تا کتابخونه های بزرگ و کتاب هایی که امروز اگر بودند شاید تاریخ هنر و ادبیات جهان به شکل دیگه ای نوشته می شد‌ . این سه قوم هرچی تونستند نابود کردند و زحمت بقیه شو خود ما کشیدیم... ما در طول تاریخ موفق شدیم که هرچه بقیه نتونستند نابود کنند رو با موفقیت نابود کنیم . از ساسانیان که تمام یادبودها و آثار اشکانیان رو نابود کردند بگیرید تا تمام تاریخ و همین امروز که این سرلوحه همه حکومت های این مرز و بوم بوده که " بقیه هم بد بودند و ما خوبیم " اینطوری هم خیلی از آثار از بین رفت... اینقدر این از بین رفتن ناجوانمردانه بوده که بنده خدا فردوسی از اشکانیان هیچ شناختی نداشته ... شناخت هخامنشیان و اشکانیان رو مدیون همین دویست سال اخیریم... هنوز که هنوزه فکر می‌کنیم پیشدادیان و کیانیان حکومت های ساخته ذهن فردوسی و اساطیری هستند... ادبیات نمایشی هم که بماند... یادگار زریران تنها متن نمایشی باقی مونده از دوران کهنه... ۰یزی شبیه به تعزیه... این متن از دوره پارتها و اشکانیان باقی مونده و خدا رو شکر نتونستند از بین ببرنش... داستان حمله ارجاسب شاه توران به ایران و دلاوری های زریر و پسرش بستور در میدان جنگه... این متن به صورت شعر هم در شاهنامه فردوسی موجوده... هرچی هست کتاب شیرین و کوتاه و خوندنی ایه... پیشنهاد میکنم بخونید... وقتی ازتون نمیگیره... توضیحات و پانویس های ژاله آموزگار هم به راحت تر خونده شدن متن خیلی کمک می کنه... معلوم نیست چندتا یادگار زریران از بین رفته... مثل خدای نامک که نیست مثل شاهنامه ابومنصوری که نیست و مثل هزاران کتابی که اگر امروز بودند شاید سرنوشت بشر چیز دیگری بود...
کتاب های دیگر ژاله آموزگارمشاهده همه