قیمت و خرید آنلاین کتاب با کفش های دیگران راه برو اثر شارون کریچ |‌ بوکسل

دنیای بدون من

لیزا تامپسوننشر پیدایش

165,000تومان

آتشپاره ها شکارچی گنج می شوند (آیوی و بین)

آنی باروزنشر نردبان (فنی ایران)

115,000تومان

آگوست: پسری که می خواست عادی باشد

آر.جی. پالاسیونشر محراب قلم

50,000تومان

40,000تومان

35,000تومان

دختری که اسمش را دوست نداشت

الیف شفقنشر نشر ثالث

160,000تومان

با کفش های دیگران راه برو

شارون کریچنشر كتاب چ (چشمه)

290,000تومان

پکس

سارا پنی پکرنشر پيدايش

165,000تومان

هستی

فرهاد حسن زادهنشر كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان

145,000تومان

واتسون ها به بیرمنگام می روند - 1963

کریستوفرپل کرتیسنشر كتاب چ (چشمه)

58,000تومان

ما یک نفر

سارا کروساننشر پيدايش

375,000تومان

دختری به نام شمعدونی آدامسی

الیف شفقنشر قدياني

ناموجود

ریمی

کیت دی کامیلونشر ايران‌بان

180,000تومان

تقصیر باران نیست

لیندا مالیلی هانتنشر پرتقال

154,000تومان

روباهی به نام پکس

سارا پنی پکرنشر پرتقال

240,000تومان

دختر ستاره ای

جری اسپینلینشر ايران‌بان

75,000تومان

لالانی دختر دریای دور

ارین انترادا کلینشر داستان جمعه

ناموجود

يك‌‌جور خوشبختي

كلر لگراندنشر پيدايش

315,000تومان

روزي كه گم شدم (و داستان‌هاي ديگر)

آيزاك بشويتس سينگرنشر آسمان خيال

65,000تومان

دختر ستاره‌اي هميشه عاشق

جيمي اسپينلينشر ايران‌بان

180,000تومان

دیدگاه کاربران

1 سال پیش

بهخوان

من چاپ چهارم این کتاب را از نشر چشمه خواندم. کاش در چاپ‌های بعدی از ایرادات ویرایشی و نگارشی‌اش کاسته شده باشد. کتاب را دوست داشتم. مدت‌ها بود که پایان قصه اینطور درگیرم نکرده بود. ساده و روان و بامزه بود. پر از شگفتی. طوری که بعد فهمیدن ماجرا از حدس‌هایت خجالت می‌کشی. دوست داشتم سالی دوستِ من باشد. جملات کوتاهی که لابه‌لای متن به ما می‌رسید، خیلی جالب بود. هر کس دستور کارِ خودش را دارد...

2 سال پیش

بهخوان

كتابي به لطافت نسيم بهاري، مثل صداي رود، مثل طعم توت سياه...

0 سال پیش

بهخوان

یکی از کتاب‌های تاثیرگذار دوران نوجوانیم بود. الان که یادداشت‌های دیگران رو می‌خوندم دوست داشتم دپباره برم سراغش. اما یکم هم نگران شدم که نکنه تصورم رو ازش تغییر بده.

1 سال پیش

بهخوان

خیلی وقت بود که با یک کتاب این قدر احساساتی نشده بودم. سالامانکا داستانش رو این قدر زیبا با گفتن داستان بقیه تعریف کرد که اصلا حس نکردم اینارو نویسنده داره می‌گه نه سال. انسان نمی‌تواند از پرواز پرنده‌های اندوه در بالای سرش جلوگیری کند، اما می‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد تا در موهایش آشیانه نکنند. گاهی اوقات به خودم می‌گم چرا اوایل نوجوونی من به جای خوندن این کتاب‌ها به فانتزی خوندن سر شد و اواخرش هم غرور بزرگی در من ریشه کرد و گفتم من دیگه کتاب بچه‌ها رو نمی‌خونم. به هر حال اون غرور خیلی ادامه نیافت و الانم خوش‌حالم چون فکر می‌کنم اگه قبلا این کتاب رو می‌خوندم نمی‌تونستم سالامانکا، مامان‌های داستان رو این قدر خوب درک کنم. هر چند یه مقدار تو شخصیت مامان سالامانکا و مامان فی‌بی چیزای کلیشه‌ای و تیپیک یافت می‌شد ولی خب مگه هممون گاهی اوقات این طور نیستیم؟ یه قسمتایی از داستان بدون هیچ دلیلی تداعی‌کننده‌ی دنیای سوفی و راز فال ورق گردر بود برام: ازین جهت که نوشته‌های بی‌نام و نشونی سر از ایوان خونه‌ی فی‌بی در می‌اومد مثل این که ارزش و معنی زندگی چیست؟ یا زنی که خانواده‌اش را برای این که قلب و مغزش را از چیزهای بد خالی کند ترک می‌کند. ولی خوب شباهت در همین حد بود نه بیشتر.