دربارهی کتاب میشل عزیز (بدرقه جاویدان)انتشارات بدرقه جاویدان منتشر کرد:
زنی که اسمش آدریانا بود در خانه جدید خود از جای برخاست، برف میبارید. آنروز، روز تولدش بود. چهل و سهسال داشت. خانه در مزارع بیرون شهر واقع شده بود. در دوردست دهکده، روی تپه کوچکی دیده میشد... .
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
در عین سادگی، در انتهای کتاب احساس شناخت عمیقی از روابط افراد و خانوادههای مطرح در کتاب داشتم. نویسنده لایههای رویی احساسات و عواطف طیفهای مختلف افراد را کنار میزند و به عمق دست مییابد.
طنز ظریف و بهروز کتاب نمک داستان بود.
استفاده از فرم جدید هم کاملا مسلط انجام شده بود.
ترجمه مهدی فرزانه را من خواندم و غلط املایی و چاپی و ویراستاری بسیار داشت.