آزاد از خانوادهای با وضع مالی خوب در مهاباد که زبان اصلی مردمان آن کردیست زندگی میکند.
چند وقتیست که خوابهای عجیبی میبیند؛ او اسمش حسین است و تحت عنوان ساواکی زندانیان را شکنجه میکند.
آیا خوابها ارتباطی با واقعیت دارند؟
این خوابها او را اذیت میکنند و بدتر از همه اینکه ندانستن دلیل این خوابها او را آزار میدهد.
در کل بخشهای تکراری در کتاب زیاد بود؛ بخش اعظم کتاب به موش و گربهبازیهای آزاد با دخترهای اطرافش و... میگذشت بدون اینکه هدفی را از داستان پیش ببرند...