کتاب|

عمومی|

ادیان و الهیات

درباره‌ی کتاب سیر حکمت در اروپاانتشارات نیلوفر منتشر کرد:سیر حکمت در اروپا کتابی از محمدعلی فروغی است که جلد اول آن در سال 1310 منتشر شد. جلد دوم و سوم به ترتیب در سال‌های 1318 و 1320 انتشار یافت. این کتاب نخستین اثر دقیق و منظم درباره تاریخ فلسفه غرب در ایران است. این کتاب شامل هر سه جلد در یک مجلد است. ترجمه رساله دکارت به نام گفتار در روش هم در این جلد گنجانده شده.در مقدمه سیر حکمت در اروپا، فروغی انگیزه خود را از تالیف این کتاب اینگونه توضیح میدهد: کوشیده‌ام تا افكار اروپایی را به شیوه‌ی بیان ایرانی ارائه دهم و اصطلاحاتی را كه در زبان و بیان ما سابقه نداشته است، از نو بسازم. اگر قصوری رفته ما را معذور دارند كه در این راه پیش از ما كسی قدم نگذاشته و جاده كوبیده نشده بود.فروغی فایده تألیف سیر حکمت در اروپا را دو چیز می‌داند که یکی آشنایی دانش‌اندوزان با افکار حکمای باختر است و دیگر این‌که مفتاح و روش نگارش فلسفه جدید را به زبان فارسی امروزی به دست می‌دهد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
5بهخوان
«موسیقی نثر» 🌼 با خواندن برخی نثرها، گونه ای موسیقی از آنها به گوش می رسد که جان را به عالمی دیگر می برد؛ عالمی آونگان میان ابر شک و خورشید یقین؛ شک در هستی خود و داشته هایت، و یقین به اینکه شاید راه های دیگری هم باشد، بهتر و درست تر از راه خویش. 🌺 من این موسیقی جان نواز را در دو کتاب، به خوبی و بسیار بارها احساس کرده ام و نیوشیده ام: یکی «کیمیای سعادت» محمد غزالی، و دیگری «کلیله و دمنه» انشای نصرالله منشی، به ویژه، «باب برزویه طبیب»(ص۴۴_۵۸). در کتاب «کیمیای سعادت» و «باب برزویه طبیب»، گویی واژه ها و جمله ها، شراره های آتشی است که از آتشفشان جان سوخته محمد غزالی و برزویه طبیب به جان و جهان ما پرتاب شده اند و حرارت سوزان آن را تا دیرزمانی پس از خواندن نیز بر دست و دامان جان خود احساس می کنید. آری، واژه ها و جمله ها همچون خیزاب های خروشان دریا بر صخره های دل آدمی کوبیده می شوند و‌ از این کوبش، آوا و موسیقی جان بخش و بیدارکننده ای به گوش می رسد؛ آوایی که با نواختن چوبک واژه ها بر طبل سترگ وجود ما در سرسرای درون و ذهن ما می پیچد و ما را با خود به گرداب تاریک و ژرف ازل و ابد می برد و تاک هستی ما را، پیچان و لغزان، در خود می فشرد و شرابی می سازد در کام عمراوبار و فروبرنده «قرن های بی زمان». 🌷 چند روز پیش، کتاب «سیر حکمت در اروپا» نوشته محمدعلی فروغی (۱۲۵۶_۱۳۲۱ش) را می خواندم. کتاب در سه جلد است که جلد نخست آن در ۱۳۱۰ش به چاپ رسیده است. جلد نخست از حکمای پیش از سقراط آغاز می شود و به فرانسیس بیکن و دکارت می رسد. ☘ مرحوم فروغی پس از بحث در فلسفه دکارت، ترجمه رساله مهم و معروف دکارت: « گفتار در روش درست راه بردن عقل» را می آورد که خود ترجمه کرده است. هنگامی که این متن ترجمه را می خواندم، طنین موسیقی «باب برزویه طبیب» در ذهنم نوا می افکند، و با خود می گفتم به گمان بسیار، مرحوم فروغی، در هنگام ترجمه این رساله، «باب برزویه» را پیش چشم داشته، به ویژه آنکه شباهت هایی، هر چند خرد و اندک، میان این رساله و آن باب می توان یافت. 🌸 رنه دکارت (۱۵۹۶_۱۶۵۰م)، فیلسوف و ریاضیدان فرانسوی را پدر فلسفه مدرن می نامند و او را از معماران اصلی مفهوم اندیشه علمی می دانند که بر آن بود همه توضیح علمی می بایست در قالب کمیت های دقیق و مبتنی بر ریاضیات بیان گردد. دکارت همزمان با پادشاهی شاه عباس صفوی و شاه صفی می زیست. اکنون بخشی از باب برزویه طبیب و نیز «گفتار در روش درست راه بردن عقل» نوشته دکارت و ترجمه محمد‌علی فروغی را در اینجا می آورم: ✅ «چنین گوید برزویه، مقدم اطبای پارس، که پدر من از لشکریان بود و مادر من از خانه علمای دین زردشت بود، و اول نعمتی که ایزد، تعالی و تقدس، بر من تازه گردانید، دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم و بمزید تربیت و ترشح مخصوص گشت. و چون سال عمر به هفت رسید، مرا برخواندن علم طب تحریض نمودند، و چندانکه اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن بشناختم، به رغبت صادق و حرص غالب در تعلم آن می‌کوشیدم، تا بدان صنعت شهرتی یافتم و در معرض معالجت بیماران آمدم. آنگاه نفس خویش را میان چهار کار که تگاپوی اهل دنیا ازان نتواند گذشت مخیر گردانیدم: وفور مال و، لذات حال و، ذکر سایر و ثواب باقی» (ترجمه کلیله و دمنه، تصحیح مجتبی مینوی، ص ۴۴) ✅ «من از کودکی در فضل و ادب پرورده شده بودم و چون اطمینانم می دادند که به این وسیله از آنچه برای زندگانی سود دارد می توان به یقین و وضوح آگاهی یافت به فرا گرفتن آنها شوق تمام داشتم، اما چون دوره تحصیلاتی را که در انجام آن بر حسب عادت، شخص در صف فضلا پذیرفته می شود به پایان رسانیدم، یکسره تغییر عقیده دادم، چه خود را به اندازه ای گرفتار شبهه و خطا یافتم که دیدم از کوششی که در دانش جویی کرده ام هیچ سودی نبرده ام مگر اینکه همواره بیشتر به نادانی خود برخورده ام». (سیر حکمت در اروپا، ص ۱۸۳). آدرس کانال من در ایتا: @joreeha1
3 ماه پیش
5بهخوان
بالاخره ورق‌های شیرینِ این کتاب به پایان رسید.✨ معنی واقعی حظ‌ بردن و بهره‌ور شدن، برای منی که تازه قدم در مطالعه فلسفه و حکمت گذاشتم، با لحظه‌های طولانی که همراه واژه‌های اون بودم و نمیتونستم از یادداشت برداری آن‌ها چشم بپوشم، محقق شد. و چه در نهایتِ دلپسندی به پایان رسید، در این بیان زیبا از فلسفه "برگسن": «این است که خدا عشق است و عشق خداست، عشق خلّاق است و خالق همانا عشق است، عشق مایه خلّاقیت است و خلقت نتیجه عشق است، خالق یعنی خدا عاشق است و مخلوق معشوق است و چون مخلوق نتیجه خالق است پس معشوق هم خود اوست». پیوست: اینقدر قطعات زیبا از نگاه‌های عمیق حکیمانه به همراه داشت که میتوانم تا مدت‌ها از آن‌ها یادداشت بذارم.🌱😌
کتاب های دیگر محمد علی فروغیمشاهده همه