مثل بقیه ی جلد ها عالی...
ولی من واقعا دوست داشتم نسرین و کیال با هم باشن...😔
و سرد شدنشون تقصیر هر دوشون بود
کیال باید همون اول به نسرین میگفت انگشتای پاش رو احساس میکنه.
نسرین هم نباید حداقل بدون خداحافظی میرفت.
اما خب به هر حال برای هم نبودن ...و حالا هر کدوم باید واقعیت رو بپذیرن...
بی صبرانه منتظرم والگ های لعنتی نابود بشن...
با نمایش این دیدگاه داستان کتاب فاش میشود.