کتاب|

عمومی|

جستار

درباره‌ی کتاب یک سرنوشت سه حرفیانتشارات شانی منتشر کرد: مردم افسوس ز آن چهره ی صد رنگ شما از چه شد آینه بودن علم ننگ شما آسمان نیز باید دگر ب دلتان بر دل دفتر نقاشی ارژنگ شما
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
6 ماه پیش
4بهخوان
ریویوی قبل از خواندن کتاب: اول مهر 84 بود. من تازه وبلاگ درست کرده بودم. شعرهایم را تویش مینوشتم و حتی یک کلمه اضافه تر هم حرف نمی‌زدم (برعکس الآن!) چون اصلا نمی‌دانستم ارتباط با مخاطب مجازی چطور چیزی می‌تواند باشد. وضعمان خوبنبود و داشتن رایانه در منزل این طور فراگیر نبود، این بود که یکی از جذابیت های اول مهر و رفتن به دانشگاه چرخیدن توی اینترنت بود و فضای ولگردی اینترنتی من فقط وبلاگستان فارسی بود. اما اول مهر بمبی در وبلاگهای شعر ترکیده بود: نجمه زارع از میان ما رفت! همه از نجمه زارع نوشته بودند و چند تا از شعرهای خیلی محبوبش را گذاشته بودند توی وبلاگشان فوری هرچه شعر از مرحوم نجمه زارع توی اینترنت بود چاپ گرفتم و بردم خوابگاه. آن شب با رفیق گرمابه و گلستانم حجت خسروی که شاید مهم ترین شاعر جوان بیرجند بود کلی درباره آن شعرها حرف زدیم. یک شب حجت آمد خوابگاه پیشم ماند و پشت سر هم همه شعرها را بلند بلند توی اتاق من خواندیم. یکی من یکی حجت. شعرها عالی به نظرم می‌رسیدند ( و هنوز هم به نظرم خیلی غزلهای خوبی هستند) الغرض با این که این مجموعه شعر را نخوانده ام اما احتمالا بیش از نصف غزل ها را بارها خوانده م و زمزمه کرده ام روحش شاد