کتاب|

عمومی|

روان‌شناسی|

کودک و تربیت

درباره‌ی کتاب به نوجوانان گفتن از نوجوانان شنیدن (3)انتشارات دایره منتشر کرد: این کتاب بر اساس کارآگاه های آموزشی بسیاری که ما در سراسر کشور تشکیل دادیم ونیز کارگاه های آموزشی که برای پدر و مادرها و نوجوانان،به طور جداگانه و با هم،در نیویورک و لانگ آیلند برگزار کردیم،نگاشته شده است...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
4بهخوان
این کتاب رو تابستان امسال با جمعی یکدل از والدین و معلمانی که با نوجوان‌ها سر و کار دارند، خوندیم. همهٔ مطالب حول محور مهارت «گفت‌وشنود با نوجوان» می‌چرخد؛ گفت‌وگو و شنیدن عمیقی که کارساز باشه و فاصله‌های ما را با نوجوان کم کنه. کتاب، پا در زمین واقعیت داشت و مثال‌های خوبی در زمینهٔ چالش‌های ارتباطی با نوجوان‌ها می‌زد. به نظر می‌رسه بیشتر پیشنهادات کتاب در حیطه‌های مختلف ارتباط و گفت‌وگو (برخورد درست با احساسات، با هم برطرف کردن مشکل و ...) فقط در ارتباط با نوجوان‌ها نباشه و بشه به کل روابط انسانی تعمیمشون داد. اگر در ارتباط با نوجوان‌ها دچار چالش و مسئله هستید، عمیق‌خوانی یا جمع‌خوانی این کتاب می‌تونه براتون راهگشا باشه. البته درنظر داشته باشید که این کتاب قرار نیست به شما، اطلاعات زیادی دربارهٔ پدیدهٔ نوجوانی بده و اغلب مطالب، حول ارتباط با نوجوان می‌چرخه و راستی بیشتر از معلمان، برای والدین مناسب است.
1 سال پیش
4بهخوان
کتاب خوبی هست و چند روش کاربردی برای صحبت کردن با نوجوون ها داره. خصوصا با مثال هایی که زده خیلی بهتر به فهم مطالب منجر میشه. البته مثال ها برای فرهنگ ما نیست. ولی در عین حال خیلی هاش مشترکه. بعضی از مشکلات هم هنوز توی جامعه ما کمتره ترجمه میتونست بهتر باشه. بعضی جاها نا مفهوم میشد
1 سال پیش
5بهخوان
یک خاطره و بعد چند جمله ای درباره کتاب: "داشتیم درس را می‌خواندیم که عسل سکسکه اش گرفت، با هر سکسکه صدای خنده های زیر زیرکی بچه ها را می‌شنیدم اما به درس ادامه می‌دادم، چند دقیقه بعد یکی از بچه ها از پشت سر عسل را صدا زد، تا عسل برگشت و گفت بله دیدم قطرات آب دارد از سر و صورت و کتاب عسل و زمین و هوا می‌چکد. چند لحظه گذشت تا بفهمم چه شده! رو به شاگردم که آب ریخته بود گفتم چرا این کار را کردی؟ با خنده گفت: میخواستم عسل را بترسانم که سکسکه اش بند بیاید ، نمی‌دانستم در قمقمه ام باز است، می‌خواستم فقط ادای پرت کردن قمقمه را در بیاورم! گفتم: دخترِخوب! وسطِ درس! باید با من هماهنگ می‌کردی! گفت: ببخشید دیگه! من کتابم رو میدم به عسل! نگاه کردم به عسل و کتاب و لباس هایش و لباس خودم و کتاب های بعضی از بچه ها که از قطرات آب در امان نمانده بودند. چشم همه ی کلاس به واکنش من بود! هم خنده ام گرفته بود هم احساس می‌کردم نباید همینطوری از کنارش بگذرم. رو کردم به شاگردم و گفتم چند دقیقه ای برو بیرون و به کارت فکر کن! شاگردم از جا بلند شد و گفت: باشه خانوم! میرم آب می‌خورم میام! یک دفعه دیدم بچه ها دارند می‌گویند: خوش‌به حالت داری می‌روی بیا سر راه قمقمه های ما را هم پر کن! عسل هم گفت: ممنونم! سکسکه م بند اومد. وضعیت اسف بار بامزه ای بود آن لحظه ای که فهمیدم واقعا تنبیهم نه تنها هیچ اثری نداشته، اتفاقا رفتار را تقویت هم کرده‌. ولی واقعا نمی‌دانستم کار درست چه بوده؟" روزهای معلمی ام پر بود از این اتفاقات بامزه یا تلخ توی کلاس، لجبازی ها، غم ها و گریه ها، خنده ها و بازیگوشی هایی که برای هیچ کدام مطمئن نبودم واکنشم درست است یا نه. این تابستان تصمیم گرفتم بیشتر درباره شان بخوانم و بدانم و بپرسم که رفتارهایم سال دیگر بهتر از امسال باشد. اولین کتابی که میخواهم در این زمینه معرفی کنم #به_نوجوانان_گفتن_از_نوجوانان_شنیدن" است. یک کتاب خیلی کاربردی که به جای زیاده گویی و تکرارهای بیهوده تکنیک های عملی برای حرف زدن با نوجوان ها در موقعیت های مختلف را نشان داده است، که باید ببینیم کدامهایشان روی نوجوانان ما جواب میدهد. با تمرین و تکرارشان احتمالا روابطمان با نوجوان ها چند پله بهتر از قبل می‌شود.
7 ماه پیش
5بهخوان
کاش همه ی والدین اینطور کتاب هارو بخونن تا توی ارتباط با بچهاشون ، هوشمندانه عمل کنن و ارتباط موثرتری داشته باشن
کتاب های دیگر آدل فابرمشاهده همه