کتاب|

عمومی|

ادبیات|

درباره‌ی زبان و ادبیات

درباره‌ی کتاب راهنمای تفکر نقادانه (پرسیدن سوال های به جا)انتشارات مینوی خرد منتشر کرد:ما آدم ها در زندگی روزمره مدام با نواع و اقسام ادعاها مواجه می شویم. این ادعاها معمولا به قصد شکل دادن به ا فکار و اعمال ما مطرح میشوند. یعنی کسانی که ادعاها را مطرح میکنند میخواهند ما عقیده ای را بپذیریم یا کاری را انجام دهیم.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
0 سال پیش
4بهخوان
پارسال به پیشنهاد دکتر عزیزی سراغ مطالعه تفکر نقاد رفتم و به پیشنهاد دکتر خندان به این کتاب رسیدم. واقعا کتاب قوی بود. یکی از بهترین کتابهای آموزشی که در طول عمرم خواندم. هر فصل با مقدمه ای شروع میشود که ذهن مخاطب را درگیر موضوع آن فصل میکند. مقدمه‌ها اغلب متن روزنامه یا داستان اند. بعد آموزش آن بخش داده میشود و در نهایت هم چند متن برای ارزشیابی و تمرین وجود دارد. یک کتاب کامل! واجب تر از نان شب برای دانشجوی علوم انسانی. فقط سعی نکنید کتاب را سریع تمام کنید. با کتاب قدم بزنید تا اثرش کم کم نمایان بشه.
1 سال پیش
5بهخوان
خیلی جوون‌تر از این ها بودم که این کتاب رو خوندم. و الان دقیق یادم نیست که یه همزمانی تصادفی بود یا واقعا تاثیر این کتاب که بعد از ماه‌هایی که داشتم یواشکی این کتاب رو سر کلاس ها تو مدرسه می‌خوندم، نوع نگاهم به خیلی چیزها عوض شد. نوع بحث کردن و بحث ها رو دنبال کردنم واقعا تغییر کرد و الان که دقیقتر فکر میکنم قطعا این کتاب بی تاثیر نبود. شاید خیلی حرف های مهمی هم نزده بود اما باعث می‌شد در مورد چیزهایی اساسی‌ای در نوع فکر کردنم عمیق بشم و پروسه‌ها و فرایندهای فکر/نقد/استدلالم رو درست کنم. چیزی که توی این مملکت و این دوران اگه هر کتابی یه ذره هم روش تاثیر بذاره برای من کتاب عزیزی میشه و بهش ۵ ستاره میدم.
1 سال پیش
5بهخوان
روزی پسربچه ای متوجه شد که خورشید صبحها در آسمان ظاهر و شبها ناپدید می شود. او حیران بود که خورشید به کجا می رود و برای همین سعی کرد غروب خورشید را از نزدیک تماشا کند. اما باز هم نتوانست بفهمد خورشید کجا می رود. سپس متوجه شد که پرستارش هم صبحها پیدایش می شود و شب ها می رود. روزی از پرستارش پرسید که شبها کجا می رود. پرستار پاسخ داد، «به خانه ام می روم.» پسر بچه با ربط دادن آمدن و رفتن پرستارش به آمدن روز و شب نتیجه گرفت که رفتن پرستار سبب می شود خورشید هم به خانه برود. این داستان مثال روشنی است از معضلی که هنگام استفاده از شواهد معمولا با آن روبه رو هستیم: مشکل علت های بدیل. پسر بچه داستان ما تعبير خاصی از مشاهدات به دست داد: خورشید شب ها غروب می کند چون پرستار من شبها به خانه می رود. اما غروب خورشید تبیین بسیار قابل قبول دیگری هم دارد که گمان می کنیم آن را می دانید. شما فراوان می بینید که متخصصان برای تبیین رخدادها یا نتایج تحقیقات فقط یک فرضیه به دست می دهند در حالی که فرضیه های قابل قبول دیگری هم هستند که، هرچند کم پیش می آید به اندازه علت بدیل در داستان فوق واضح و بدیهی باشند، می توانند آن رخدادها یا نتایج را تبیین کنند. این متخصصان معمولا علت های بدیل را برایتان برملا نمی کنند چون نمی خواهند از لحن يقینی ادعاهایشان کاسته شود؛ این شما هستید که باید آن علت های بدیل را عرضه کنید. انجام دادن این کار، به خصوص وقتی مفید است که می خواهید حکم کنید «شواهد چقدر محکم اند؟». زیرا اگر برای رخدادی چند علت بدیل قابل قبول موجود باشد، در آن صورت اطمینان ما به آن علتی که نویسنده یا گوینده مطرح کرده کاهش می یابد. ... چند سطر بالا را از کتاب خیلی خواندنی #راهنمای_تفکر_نقادانه برایتان نقل کردم تا دعوتی باشد برای بیرون آمدن از تله «یا این، یا آن». به نظرم مردم ما در این تله ذهنی که یک #مغالطه معروف هم هست گرفتار شده اند. رسانه های مختلف اصرار دارند که راه برون رفت از تنشهای اخیر فقط راهی است که آنها میگویند در حالی که ما میتوانیم با صبر و اندیشه راه های دیگری پیدا کنیم. ما ماشین بازنشر تنش آفرینی رسانه ها نیستیم. اگر مردش هستیم به جای تحریک عواطف، بیندیشیم گفتگو کنیم و راهی بیابیم. خواندن این کتاب برای همه ما آدمهای عصر شبکه های اجتماعی که روزانه با هزاران مدعای مختلف روبرو میشویم از نان شب واجب تر است. چند وقتی بود میخواستم از حیاتی بودن مطالعه این کتاب برای هر کسی که در شبکه های اجتماعی سرک میکشد بنویسم. متاسفانه حالا که دارم مینویم مسئله دیگر کشف کردن استدلال های محکمتر و قابل قبول تر نیست. بلکه مسئله مقاومت در برابر طوفان دروغگویی رسانه هایی است که به جای عذرخواهی برای دروغ قبلی دروغ تازه ای میگویند!
1 سال پیش
3بهخوان
این کتاب را همه ایرانی‌ها باید بخوانند. ما ایرانی‌ها به بیماری ساده‌انگاری دچاریم که این کتاب می‌تواند به درمان آن کمک کند.