دربارهی کتاب بعضی از رازها را نباید نگه داشتآلفرد کوچولو توی دلش راز بدی دارد،رازی که هیج وقت هیج وقت نباید نگهش داشت.ولی آلفرد کوچولوی بیچاره این راز را به کی می تواند بگوید؟به کی میتواند اعتماد کند؟یادت باشد! بعضی از رازها را هیچ وقت هیچ وقت نمی توان نگه داشت.این کتاب مهارت های لازم را برای محافظت از خود را به کودکان آموزش میدهد و تشویقشان میکند که مسائل مهم و مشکلاتشان را بی پرده بگویند.توصیه میشود کودکان این داستان را همراه با والدین یا مربی ها و پر ستارها بخوانند.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کتاب سنگینی است... همهی عبارات سادهاند و حتی محتوا پیچیدگی ندارد؛ اما کتاب سنگینی است چون امکان گفتگوی بینهایتی را ایجاد میکند.
این کتاب مناسب بالای پنج سالههاست و از لزوم "حفاظت از خود" حرف میزند. نویسنده با "شوالیه" خواندن شخصیت اصلی داستان و اشاره به "قلعه" و "قلمرو"، فرم کارآمدی برای انتقال داستان به مخاطب و حتی انتقال ماجرا به سطح اجتماعی بالاتر ساختهاست اما کاش نبودن پدر را وسط نمی کشید! وقتی داستانی به این دقت و برای گروه وسیعی از مخاطب خردسال و حتی نوجوان نوشته شده، فقدان پدر از علتهای اولیهی پا از گلیم فراتر گذاشتن متعرض تلقی می شود که امکان همذاتپنداری را از همان ابتدای داستان کم میکند؛ ضمن اینکه میدانیم لزوما حضور فیزیکی نداشتن والدین در خانواده، باعث در معرض تعرض قرار گرفتن بچهها نیست و فقط احتمال خطر را بالا میبرد.
در این داستان، شکلی از مورد سواستفاده قرارگرفتن کودک بیان شده که به "قدرت" مربوط است، یعنی نویسنده فضایی ساخته که در آن "زیردست بودن" میتواند موجب مورد تعرض قرارگرفتن باشد.
از گفتگوهایی که امیدوارم همه بعد از خواندن این داستان با فرزندانشان داشته باشند، بحث درمورد تحقیقات صورتگرفتهای است که تاکید دارد شکل پیچیدهتری از پیشقصهی چنین اتفاقی میتواند اصلا به قدرت و ضعف اجتماعی یا فیزیکی مربوط نباشد. ماجرا میتواند با احساس علاقه و تعلق خانوادگی یا دوستانه، از سمت افراد نزدیک و حتی در سطح روابط برابر هم پیش برود که آنوقت همهچیز برای قربانی به مراتب سختتر خواهد بود چون ناباوری در او شدت می گیرد و اتفاقا این بار احساسات باعث میشوند نتواند رازش را فاش کند.
تکرار میکنم که کتاب سختی است! و نمیشود وقت خواندن داستان، برای این شوالیهکوچولو غصه نخورد.
من نویسنده را بسیار هوشمند دیدم. حتی در انتخاب جنسیت کاراکتر اصلی.
9 ماه پیش
4بهخوان
راجع به نکوهش رازداری در سوء استفاده جنسیه و به بچه ها میگه که این موضوع رو زود به بزرگتر مورد اعتمادشون اطلاع بدن.... فقط اونجا که مادره میگه هرچیه به من بگو... جالب نیست که آخر کتاب جبران کرده و گفته سوپرایزها رو نگید
1 سال پیش
3بهخوان
این کتاب با موضوع "مراقبت از خود در برابر آزارهای جنسی" نوشته شده است. قصه درباره شوالیه کوچکی است که در یک قلعه زندگی میکند، مادر پسر در این قلعه کار میکند، رئیس قلعه ابتدا با پسر بازی میکند و بعد آزارهای جنسی را شروع میکند و شوالیه کوچولو را تهدید میکند که از این بازیها چیزی به مادرش نگوید، مگر نه از قلعه اخراج میشوند و این تقصیر اوست.
اگر دنبال این هستید که به کودک خود درباره این مسئله آموزش بدهید، این کتاب، کتاب مناسبی برای شروع نیست، خواندن داستان این کتاب به پیش زمینههایی مثل شناخت حریم خصوصی و نقاط خصوصی بدن نیاز دارد. از طرفی قصه شوالیه کوچولو و فضاسازی زندگی در قلعه و اسمها و القاب سخت، قصه را پر ابهام میکند و درک آن برای کودک سخت میشود. شاید فضای قلعه باعث ایجاد ترس در کودک شود.
در نهایت، خواندن این کتاب را به والدین و مربیان و روانشناسان حوزه کودک توصیه میکنم. اما برای کودکان ایرانی به طور عام، خیر. مخاطب این کتاب باید به صورت خاص پیدا شود و در صورت نیاز، به صورت هوشمندانه برای کودک مطالعه شود.