دربارهی کتاب جادوگری که جادوگری نمی دانست (جیبی)(ویکتورهوگو)انتشارات ویکتورهوگو منتشر کرد:آدا از سر و صدا زیادی بیدار شد و در همان حال بوسه گرم مادرش را روی صورت خود حس کرد. صبح شده بود و تنها کسی که در رختخواب مانده بود او بود.خانه آنها در حقیقت اتاق بسیار بزرگ مستطیل شکلی بود از چوب درخت صنوبر با چهار پنجره بزرگ و بی حفاظ که روی تپه ای قرار داشت. حالا این خانه از سرو صدای خواهرها و برادرهایش پر بود.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه