کتاب|

عمومی|

سایر

درباره‌ی کتاب داستان بی‌پایانانتشارات چشمه منتشر کرد: هنگامی كه باستیان داستانش را به پایان رسانید، مدیر كتاب‌فروشی، آقای كوراندر، مدتی به او نگاه كرد و سپس گفت: كسی چه می‌داند، شاید درست در همین لحظه كتاب در دست كس دیگری است كه آن را می‌خواند... اما آدم‌هایی كه می‌توانند ولی برای همیشه در آنجا می‌مانند، و آدم‌هایی نیز یافت می‌شوند كه به سرزمین رویاها می‌روند و باز می‌گردند، مانند تو، و این چنین به هر دو دنیا شكوفایی می‌بخشند... درهای بسیاری به سرزمین رویاها راه می‌برند، از این گونه كتاب‌های سحرآمیز نیز فراوان است، ولی خیلی‌ها از آن‌ها آگاه نیستند... موضوع این است كه یك چنین كتاب‌هایی به دست چه كسی بیفتد... در ضمن، علاوه بر كتاب، امكانات دیگری هم وجود دارد كه آدم بتواند به كمك آن‌ها به سرزمین رویاها برود و دوباره بازگردد... اگر اشتباه نكنم، تو، باستیان بالتازار بوكس، به بعضی‌ها راه ورود به سرزمین رویاها را نشان خواهی داد تا از آب چشمه زندگی برای ما ارمغان بیاورند. آقای كوراندر اشتباه نمی‌كرد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
هم کتاب و هم قسمت اول فیلمی که بر اساس این کتاب ساخته شد (ساخته ولفگانگ پترسون محصول ۱۹۸۴) به راستی جذاب و دیدنی و خواندنی
1 سال پیش
2بهخوان
از یه جایی به بعدش واقعا کند خوندم. خیلی وقت پیش خوندم. حدود 11 سال پیش یا بیشتر!
8 ماه پیش
5بهخوان
تجربهٔ لذت‌بخش «مومو» باعث شد بگردم و یه کتاب دیگه از آقای میشاییل انده پیدا کنم، به اسم «داستان بی‌پایان». دیدم متأسفانه ترجمهٔ فارسی این کتاب خیلی وقته تجدید چاپ نشده و بنابراین من ترجمهٔ انگلیسیش رو پیدا کردم و خوندم (The Neverending Story). و چقدر چقدر لطیف و شیرین و تأمل‌برانگیز بود... داستان این کتاب در مورد یه پسربچهٔ ۱۱ سالهٔ چاقه که تو مدرسه دائم بچه‌ها مسخره‌ش می‌کنن. باستیان عاشق کتابه و خودشم یه قصه‌گوی مهّاره با یه تخیل خیلی قوی. یه روز که داشته از دست همون بچه‌ها در می‌رفته به یه کتاب‌فروشی پناه می‌بره و یه کتاب پیدا می‌کنه که روش نوشته داستان بی‌پایان! انگار تمام آرزوهای باستیان تحقق پیدا کرده باشه کتاب رو برمی‌داره و شروع می‌کنه به خوندن (فرآیند برداشتن کتاب و اینکه کجا و چطور می‌خوندش هم خیلی جالبه). ولی این یه کتاب عادی نیست و باستیان واقعا به دنیای خیالی کتاب که پر از موجودات عجیب و غریبه پا می‌ذاره! دنیایی به اسم فنتستیکا (Fantastica) که داره نابود میشه و فقط یه انسان می‌تونه نجاتش بده... این کتابم مثل مومو، از اون کتاباییه که هم بچه‌ها از خوندنش لذت می‌برن و هم آدم بزرگا! اوایل کتاب شاید یه مقدار برای مخاطب بزرگسال کسل‌کننده باشه، یه جورایی مثل یه ملقمه از داستان‌های جن و پری می‌مونه. ولی همینطور که پیش میره جذاب‌تر میشه، طوری که ۳۰-۴۰ درصد پایانی کتاب برای من خیلی خیلی جذاب و تأمل‌برانگیز بود. تو این قسمت پایانی، نویسنده یه سری مفهوم خیلی عمیق و قشنگ رو با داستانهای جذاب و با موجودات عجیب و غریب به خواننده منتقل می‌کنه. اینقدر تخیل نویسنده برام جذاب و قشنگ بود که حد نداره! با خودم می‌گفتم خدایا این آدم این همه موجود غریب و داستانای عجیب رو از کجا درآورده؟! خلاصه که عشق من به آقای انده با این کتاب تکمیل شد 😍😄