کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب گیسوانت طلا و چشمانت زمردانتشارات قطره منتشر کرد:جمال میرصادقی متولد 1312 است و فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات فارسی. نخستین داستان کوتاه او در سال 1337 در مجله‌ی «سخن» و اولین مجموعه‌ داستانش در سال 1341چاپ شد و پس از آن، کماکان، به نوشتن داستان کوتاه و رمان و نقد و بررسی داستان و رمان ادامه داد، و تاکنون بیش از 60 ـ 70 عنوان کتاب در زمینه‌های فوق از او منتشر شده است. میرصادقی گرچه پیرو سبک ادبی رئالیسم است، در رمان گیسوانت طلا و چشمانت زمرد به کندوکاو روانی و درونی آدم‌ها می‌پردازد. «... قاسم، می‌گم این دو تا ماده ‌رو اضافه کن. ما درختیم، حس نداریم. ما حیوانیم، فکر نمی‌کنیم. معلمشان موضوع انشا را روی تخته نوشت: ما درخت نیستیم، آدمیم، آدم حس دارد. ما حیوان نیستیم، آدمیم، آدم فکر می‌کند.» (از متن کتاب)
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
1بهخوان
«ما درخت نیستیم، آدمیم، آدم حس دارد. ما حیوان نیستیم، آدمیم، آدم فکر می‌کند.» یک فیلم‌فارسیِ مکتوب. ضعیف، دم دستی، سطحی و زرد. آدم از استاد نویسندگی بزرگی مثل میرصادقی خیلی توقع دارد. خیلی. به لطف حلقهٔ دوست‌داشتنی مبنای عزیز، در آخرین ماراتن کتاب سال ۱۴۰۱، این کتاب را تمام کردم.
کتاب های دیگر جمال میر صادقیمشاهده همه