دربارهی کتاب شش لول: غریبه ای خطرناک، طلای دزدی و اسلحه ای پر
شش لول اسلحه نیست،جواب است.
جواب سوالی که زندگی جلویت گذاشته و کس دیگری هم نیست که کمکت کند.
در کلبه ای دورافتاده در سرزمین های قطبی،زیگ 14 ساله با یک جسد تنهاست؛جسد پدرش که چند ساعت پیش در دریاچه افتاده و یخ زده است.بعد سر و کله ی غریبه ای پیدا میشود،مرد غول پیکر و خرس مانندی که میگوید پدر زیگ با طلاهای کجاست حسابی خدمتش میرسد.
زیگ چیزی درباره ی طلاها نمی داند،فقط می داند شش لولی توی کلبه پنهان شده،اما حتی اگر دست زیگ به آن برسد،آیا میتواند پیش از مرد شلیک کند؟
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
کتابیه که اگه تا آخر صبورر باشید و تمومش کنید، با لبخندی به پهنای صورتتون کتاب رو می بندید.
3 ماه پیش
3بهخوان
یک کتاب از مجموعهی رمانهایی نشر پیدایش است که با عنوان باید خواند، منتشر میشود. نقطه قوت کار فضاسازی خاص و مکانی است.
کلبهای در مناطق شمالی کره زمین،جایی که زمستانهای طولانی و سختی دارد،جایی که دریاها در آن یخ میزنند و تنها با سورتمهای که سگها آن را میکشند، میتوان از آن عبور کرد در ابتدای قرن بیستم،مکان داستان است.
این موقعیت به خودی خود، تلخی و ترسناک است. حالا در نظر بگیرید که ابتدای کتاب شخصیت نوجوان ما، با جسد یخ زدهی پدر روبرو می شود.
این آغاز برای نوجوان بسیار تلخ و سنگین است. با اینکه خواندن کتاب را ادامه دادم ولی این شروع، نقطهی ضعف بزرگی برای کار نوجوان است.
در ادامه داستان با حضور پسر نوجوان با ماجرای کمی ترسناک روبرو می شویم. نگران این بودم که پایان کتاب هم مناسب نوجوان نباشد که به خیر گذشت!
در مورد داستان شش لول می توان اینطور گفت که با داستان بلندی که قهرمان آن نوجوان است مواجهایم که مناسب بزرگسال است.
علاوه بر نکات مذکور کتاب از نظر تربیتی پیام مثبتی ندارد.این حرف ناظر به طلاهای گمشدهای است که در داستان از آن بحث می شود.
https://eitaa.com/vazhband
https://behkhaan.ir/profile/R.Babaee
1 سال پیش
5بهخوان
با اختلاف نسبتا زیادی بهترین رمان نوجوانی بود که خواندم. فصل های کوتاه، همراه با ضرباهنگ بالا. درون مایه ای عمیق. یک فیلم سینمایی نفس گیر و تماشایی بود برام. البته نوجوان های کمی را دیدم که از داستان به اندازه من خوششان بیاید.