کتاب|

نوجوان|

داستانی|

علمی تخیلی

درباره‌ی کتاب خواهر عروسکیجینی، راوی نوجوان داستان، به بیماری اوتیسم مبتلاست. گلوریا، مادر جینی، با او رابطه ی خوبی ندارد و شرایط و بیماری او را درک نمی کند و کتکش می زند. جینی یک خواهر نوزاد دارد که خاله کاترین گفته او عروسک جینی است و هیچ وقت بزرگ نمی شود. جینی حرف خاله کاترین را باور کرده و قول داده مراقب عروسکش باشد.یک شب پلیس و مددکاران از راه می رسند و مادر جینی را دستگیر می کنند. جینی از ترس، عروسکش را توی چمدان می گذارد و زیر تخت پنهانش می کند. مددکاران جینی را با خود می برند و او را از گلوریا دور می کنند. پس از آن، جینی از خانه ای به خانه ی دیگر فرستاده می شود، اما همیشه دنبال راهی است که بفهمد چه اتفاقی برای عروسکش افتاده!
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
5بهخوان
عالییییی ترین داستان😍جینی یه دختری هست که اوتیسم داره و به سرپرستی گرفته شده...حاله بهتره لو ندم😁
2 سال پیش
5بهخوان
جوری رفتار میکرد که انگار عروسکش زندست ، کسی چه میدانست شاید آن عقب افتاده ای که هیچی نمیفهمد زندگی کسی را نجات داده باشد جینی دختر چهارده ساله ای است که دارای بیماری سندروم داون است و این باعث تغییر پیدا کردن او با دیگر همسنانش میشد ؛ رفتار های کودکانه اش و افکاری که داشت ، و البته چیز هایی که برایش مهم بودند که شاید کمتر کسی توجهی به آنها میکرد . مادر جینی _گلوریا _ ادمی بود که توانایی نگه داری از کودکان را به خاطر دلایل متعدد بسیار نداشت ؛ او جیینی را کتک میزد و غذا بهش نمیداد ، یک روز به خاطر اتفاقی باعث شد که پلیس دخترک را از دست مادر معتادش نجات دهد و به دست سرپرست های شایسته ای بسپارد اما جینی دلتنگ مادر و خاله اش _ کریستال یا انطور که جینی میگوید ، کریستال با س _ بود و دل خوشی از سرپرست های گوناگونش نداشت و هربار به نوعی فرار میکرد تا اینکه یک روز بعد از گذشت چهار سال دوری از مادرش او را در فیس بوک پیدا کرد و باعث رقم خوردن اتفاقاتی عجیب و هیجان انگیز شد . در این کتاب به شخصیت جینی به خوبی پرداخته شده بود طوری که در انتهای کتاب به خوبی میشد علایق و ویژگی های شخصیتی دخترک را نامبرد . با اینکه به خوبی شخصیتش را توصیف کرده بود اما صورت منحصر به فرد او که بیماریش را نشان میداد را توصیف زیادی نکرد حتی میشد گفت چیزی درباره اش نگفت و همین باعث میشد به خاطر رفتار های بچگانه و افکار کودکانه اش من اورا دخترکی شش ساله با قدی کوتاه تصور کنم در حالی که او یک دختر نوجوان چهارده ساله با قد احتمالا بلند تری بوده . توصیف ها از مکان ها به قدری بود که بشود تصورش کرد اما چون از دید فردی با معیارات متفاوت و بیماری خاصی بود پس ایراد زیادی نمیشد گرفت ولی خب بالاخره او هم مثل همه میدید میشد بعضی جاها را بهتر توصیف کرد و بیشتر درباره اش حرف زد مثل خانه ابی یا خانه گلوریا یا حتی خانه کریستال که در وسط جاده بود . افکار و احساسات دخترک را به خوبی به خواننده منتقل میکرد و باعث میشد همزمان با جینی من هم احساساس ناراحتی و ترس و اضطراب کنم هرچند که جینی به نسب کمتر میتوانست از احساساتش بگوید ولی همان مقدار کم هم باعث همزاد پنداری من با او میشد. تا صفحات پنجاه - شصت داستان مقداری مبهم بود و تشخیص اینکه چی شده و چرا این اتفاقات می افتند سخت ولی در جلو تر همه چیز واضح شد . در کل کتاب خوبی بود باعث شد به این نتیجه برسم حتی اگر فرد سندروم داون هم داشته باشد بالاخره میتواند کمی فکر کند و بالاخره تصمیم میگیرد ولی کمی تصمیم گیری های بچگانه تر .
8 ماه پیش
5بهخوان
داستان دختری که قهرمان خودش شد.
5 ماه پیش
2بهخوان
ای کاش وقتی که روی خوندن این کتاب گذاشتم رو، صرف کتاب دیگه‌ای می‌کردم چون اصلاً انتظار نداشتم پایانش این شکلی باشه. به‌جز پایانش، شخصیت‌ها هم اون‌قدرها عالی نبودن که توی ذهنت موندگار بشن. و خود داستان بیشتر احساس روزمرگی می‌داد و برای من جالب نبود چون دنبال حس هیجان بیشتری می‌گشتم. :(