کتاب|

نوجوان

درباره‌ی کتاب دو تفنگدار ناشی!در اتاق افسر نگهبان، چنان شدتی باز شد که بدون هیچ شکی، مطمئن بودم اشرار به کلانتری حمله کرده اند ویک متر از روی صندلی به هوا پریدم و جیغ کشیدن و رویم را کردم به دیوار و سعی کردم مثل شعبده بازها از دیوار رد شوم... .
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر هادی خورشاهیانمشاهده همه