کتاب|

عمومی|

فلسفه|

اسلامی

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
مؤذنی نماینده‌ی نسل جوان انقلاب در عرصه‌ی قصه‌نویسی است. نثری لطیف، مهربان، پرکشش و بدون پیچیدگی دارد. قصه‌ی جنگ می‌نویسد و «ملاقات در شب». البته قصه بعد از جنگ است. قصه از زیان یک راوی نقل می‌شود که کارش به‌اصطلاح پیاده کردن نوار رزمندگان بر روی کاغذ است و ضمن پیاده‌کردن نوارهای مختلف در دو زمان متفاوت، دو نوار مصاحبه از دو رزمنده که هر یک جدا مصاحبه کرده بودند و خاطرات خویش را بازمی‌گفتند به روی کاغذ می‌آورد و درمی‌یابد که در گرماگرم جنگ چگونه رزمنده‌ی مجروح پای‌ازکف‌داده بر دوش رزمنده‌ی چشم‌ازدست‌‌داده نشست و با چه رنجی در تن یکی شدند، به سنگرهای نیروهای خود رسیدند و اوج داستان آن‌جا که راوی این دو را دیگربار رویاروی یک‌دیگر قرار می‌دهد و حادثه‌ای می‌آفریند پر آب چشم. کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شماره‌ی یکم.
1 سال پیش
5بهخوان
بسم‌الله الرحمن الرحیم کریم‌صفایی داستان‌گوست، نه داستان‌نویس، و همین باعث می‌شود رمانش شنیدنی باشد تا خواندنی. لیلا و سهیلا و پروین هم این وسط هم دلشان برای کریم می‌سوزد و هم انتظاراتی دارند که شاید قابل‌دار نباشد. کریم سطر به سطر، در کتاب خودنمایی می‌کند و هر چند فقط بازنویس است، اما می‌شود همه‌کاره و همین کار را سخت می‌کند. بین خطوط، تمام نقدهایش را به ویراستار می‌گوید، اما سرانجام تصمیم می‌گیرد از پروسه چاپ حذفش کند. این وسط روایت‌های جانباز ساغری و کیانی و ریاحی و حسینی، می‌شود اسباب تامین مخارجی که سرانجامش به پیوند پا و چشم می‌رسد. اگر کریم‌صفایی حوصله‌تان را سر برد، حرف‌هایش را نشنوید تا به حرف‌های شنیدنی برسید. پ.ن: ۱- برای بار nام خواندمش. ‌آن‌سال‌های دور، قیمتش ۱۴۰۰ تومان بود. ۲- سابقاً برایم جذاب‌تر و خواندنی‌تر بود. شاید بزرگ شده‌ام. همین... ۳- تکرار دارد، هم به‌جا و هم بیجا... ۴- ارزش خواندن را دارد. شک نکنید.
0 سال پیش
5بهخوان
یک اثر پر از تصویر دیگر از علی موذنی ، داستان را می شود تماشا کرد ، تصاویر به وسیله کلمات و با قلم جادویی نویسنده طرح شده اند .
2 سال پیش
4بهخوان
از #علی_موذنی قبل ترها #مامور رو هم خونده بودم. دقیقا هم یادم هست چه زمانی... روزهای آخر بهمن سال 89 از اون موقع تا حالا کتاب های زیادی خوندم. و خیلی هاش رو فراموش کردم. ولی مامور هنوز زنده و تازه است برام. این کتاب هنوز تموم نشده چون مشغله زیادی داشتم این دو روز. ولی یه موضوع خیلی مهم... موذنی خوب بلده مخاطب رو درگیر کنه . کتاب رو باورپذیر و جذاب شروع می کنه و تا آخر هم درگیر نگهت میداره. انقدر که باور می کنی یه فرشته از آسمون اومده و مامور کمک به یه نویسنده شده و یا اینکه واقعا داری روایت زندگی دوتا جانباز رو میخونی... پ.ن اگر از موذنی کتاب دیگه ای دارید با کمال میل می پذیرم. ولی حالا... نه شیش سال دیگه... پ.ن 2 این کتاب منو پرت کرد به سالهای شور و شیدایی آغاز نویسندگی... روزهایی که دیوانه وار کتاب میخوندم و مثل یه تند نویس می نوشتم... اون روزها فکر می کردم جوگیر شدم و این تب تند زود عرق می کنه... به شور و شیدایی اون روزها نیستم ولی تبم هنوز عرق نکرده.☺☺☺ بعدا نوشت: بغض گلوم رو گرفته... محشره این کتاب بعدتر نوشت: تمام شد... عالی بود... باورپذیر،طنازانه، شیرین... عالی عالی عالی...
کتاب های دیگر علي موذنيمشاهده همه