دربارهی کتاب بهتر است با یک نفر حرف بزنیانتشارات گویا منتشر کرد:این مساله انتخابهای پیشروی مرا بهشدت محدود میکند. من با درمانگرهای بسیاری در شهر دوست هستم. بیماران را به آنها ارجاع میدهم، با آنها در همایش شرکت میکنم یا اینکه حال و احوال میکنم. بهعلاوه دوستان درمانگر من مثل جن بسیاری از درمانگرانی که من میشناسم را میشناسند. حتی اگر جن مرا به یکی از همدورهایهایش ارجاع دهد که من او را نمیشناسم، باز هم از اینکه درمانگر من با دوستم آشنایی و روابط صمیمی دارد معذب میشوم، انگار درمانگر من زیادی به من نزدیک است. اگر از یکی از همکارانم بخواهم درمانگری را به من معرفی کند چطور؟ خوب مساله اینجا است: من نمیخواهم همکارانم بفهمند نیاز مبرم به روانکاوی دارم. آیا این باعث نخواهد شد آنها، آگاهانه یا ناآگاهانه در اینکه بیماران را به من ارجاع دهند تردید کنند؟ پس با وجود اینکه دورتادور من را درمانگران فراگرفتنهاند، شرایطم این است: آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم...پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه