در این داستان روایت مادری چاق را از دیدگاه کودکش می شنویم، توصیفاتی بامزه از زبان بچه ای که مادرش را همانطور که هست دوست دارد. یک داستان فوق العاده درباره تصویر بدنی و پذیرش خود
0 سال پیش
3بهخوان
کتاب جالب و لطیفی در داستان و تصویرسازی بود. تا جایی که پیگلن ایده ی معنایی به سمت پذیرفتن خود بود، همهچیز به اندازا و درست بود و کاش نویسنده تکلیفش را با چاقی هم مشخص میکرد. نویسنده طوری داستان را پیش برده بود که گویی با چالشهای چاقی کمتر روبهرو شده و این باعث میشد میل به تغییر را فقط و فقط به دلیل حرف دیگران قلمداد و روایت کند.
11 ماه پیش
4.5بهخوان
بسیار کتاب زیبایی بود و گویا این بود که بعضی از مواقع آدم ها همان طور که هستند دیگران آنها را دوست دارند و و رفتار و شکلشان چاشنی این دوست داشتن است.
0 سال پیش
4بهخوان
کتابی درباره نگاه بدون سوگیری و پیش قضاوت کودکان درباره مقوله چاقی قبل از اینکه به قضاوتهای بزرگسالانه آغشته شود.
کتاب برای بزرگسال خوب است و برای کودکی که به واسطه بزرگسال درگیریهای اینچنینی نسبت به خودش و مادر یا پدرش پیدا کرده است.
بزرگسالها اگر نگاه کودکان را در این زمینهها بدانند بسیار محتاط تر در اینباره حرف میزنند و عمل میکنند و نگاهی همراه با شرم بدن و چاقی هراسی به کودکان منتقل نمیکنند.