کتاب|

عمومی

درباره‌ی کتاب آزمون شجاعت یک روز خیلی معمولی. یک موش، یک حلزون. یک قورباغه و یک گنجشک چهارتایی کنار برکه دور هم نشسته بودند. موش به این خاطر آن جا بود که جای دیگری برای رفتن نداشت. حلزون هم به خاطر حضور موش سرو کله اش آن جا پیدا شده بود. قورباغه هم داشت از آن حوالی رد می شد که چشمش به آن ها افتاد وفوری به جمع آن ها پیوست وبالاخره گنجشک هم از روی کنجکاوی جلو آمده بود و فقط می خواست بداند بقیه آن جا چه کار می کنند.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
کتاب های دیگر لورنتس پاولیمشاهده همه