کتاب|

عمومی|

روان‌شناسی|

خانواده

درباره‌ی کتاب این بچه که اومد زندگی ما به هم ریختانتشارات میردشتی منتشر کرد:ازدواج و تشکیل زوج در حکم ماجراجویی است و به چشم بسیاری بچه دار شدن و بچه بزرگ کردن آخرین تعهدی است که هنوز ارزش و بهایی دارد. توقع زن و مرد از بچه دار شدن مترادف فداکاری است. دلسردی ها و به ستوه آمدن ها را نمی توان به گردن بچه گذاشت؛ چه، بچه، بنابر تعریف، بی گناه است. حالا که بچه مسئول نیست، راحت ترین کار این است که مشکلات را به گردن شریک زندگی بیندازیم. این چنین است که بسیاری از زوج ها به محض رویارویی با نخستین ناکامی ها به فکر جدایی می افتند. اما مشکل اصلی جامعه ی کنونی این است که والدین فرزند خود را به محور اصلی زندگی بدل می کنند. این گونه است که مواجهه با کوچکترین ناملایمات و مشکلات در زندگی کودک باعث می شود تا بنیاد زندگی پدر و مادر نیز از هم بپاشد. بچه دار شدن یعنی به خطر افتادن استقلال و آزادی. تردیدی نیست که وقتی دو نفر، گذشته، تربیت و خلق و خوی متفاوتی دارند نمی توانند از زندگی توقع به طور مطلق یکسانی داشته باشند. آن ها می دانند که هیچ یک بدون نیت در پی بچه دار شدن نیستند و دوست دارند تولد بچه و رشد و نمو او دلشان را شاد و حس خودشیفتگی شان را تقویت کند. البته در این بین، هریک ممکن است گاهی از خود بپرسند:«پس من چی؟ سهم من از زندگی چیست، یعنی باید تمام جون و زندگی ام را صرف این بچه کنم؟»
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه