دربارهی کتاب جن شیشه مربا"تایلر" که متوجه مشکل اقتصادی خانواده شده، آرزو می کند کاش چراغ جادویی داشت و از غول آن می خواست آرزوهایش را برآورده کند. "علی"، دوست تایلر، مقداری وسیلۀ کهنه به وی می دهد که تا روز برگزاری بازارچۀ مدرسه، از آن ها نگهداری کند. تایلر درمیان وسیله ها چراغی را پیدا می کند که اتفاقا، بچه جنی در آن زندگی می کند. تایلر و دو خواهرش که از این موضوع هیجان زده شده اند، هم سعی در دوستی با بچه جن دارند و هم می خواهند که او آرزوهایشان را برآورده کند. اما زمانی که تایلر متوجه می شود جن کوچک، دلش برای خانواده اش تنگ شده، او را به منزل دوستش می برد. علی که حیرت کرده، از میان باقی وسایل قدیمی، چراغ کهنۀ بزرگی را می یابد و در یک چشم به هم زدن خانوادۀ بچه جن ظاهر می شوند. تایلر که ماموریت خویش را پایان یافته می بیند، بچه را به خانواده اش داده و بازمی گردد. پس از برگزاری بازارچۀ مدرسه، تایلر درمی یابد که آرزویش برآورده شده و پدرش، که رانندۀ تاکسی است، با یک سرمایه گذاری به موقع، موفق به خرید یک تاکسی نو گردیده و مشکلات مالی آن ها از بین رفته است.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
داستانی شیرین و فانتزی
داستان بچه ای به اسم تایلرهستش که وقتی داشت شیشه های مربا رو تمیز میکرد با جنی مواجه میشه که میتونه به آرزوهاش رو برآورده کنه. اما داستان اون طوری که تایلر میخواد پیش نمیره
با کمتر از یک ساعت وقت گذاشتن داستان تمام میشه
فکر میکنم بعد از یه مطالعه سنگین یا زمانی که حوصله نداری کتاب کودک و نوجوان میتونه حالت رو خوب کنه