کتاب|

نوجوان|

داستانی|

ترسناک

درباره‌ی کتاب قصری در مهجنی باید کار کند تا خرج تحصیلش را در بیاورد.او به قصری در اسکاتلند میرود تا از کالین،پسربچه ای که مادرش را از هنگام زایمان از دست داده بود،پرستاری کند. روزهای اول،همه چیز همان گونه است که باید باشد.اما به تدریج اتفاقاتی می افتد که موجب ترس و وحشت جنی میشود. رفت و آمد بانویی سفید پوش در اتاق های قصر،باز و بسته شدن دیوارها،درخشش انگشترها و شنل های سفید رنگ در نور ماه و...آیا جنی میتواند به زندگی در قصر ادامه دهد ؟ آیا او میواند چیزی را تغییر دهد؟ آیا...
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
2 سال پیش
1بهخوان
از همان یکی دو صفحه‌ی اول کتاب ‌می‌شد کل داستان را حدس زد. شخصیت‌ها اگر یکی دو تا فیلم قبلش دیده بودند این همه برای حل معما(!) تلاش نمی‌کردند. تا آخر هم منتظر بودم نویسنده غافل‌گیرم کند و یک اتفاق غیر کلیشه‌ای بیفتد. یا حداقل کمتر کلیشه‌ای. مثلا دست پشت ماجرا پسر خوش قیافه‌ی ظاهرا مهربان باشد نه پیر زن موذی و بد طینت. (اسپویلر آلارت نمی‌خواهد واقعا این کتاب!) فقط سوالی که بعد از خواندن این کتاب برای من پیش آمده این است که وقتی این کتاب را می‌خریدم به چی فکر می‌کردم؟؟
1 سال پیش
5بهخوان
خیلی تکراری
7 ماه پیش
2بهخوان
خیلی معمولی بود، ولی متنش جذاب بود. باعث شد در عین معمولی بودنش تا آخر بخونمش.
کتاب های دیگر اورزولا ایسبلمشاهده همه