کتاب|

نوجوان|

داستانی|

فانتزی

درباره‌ی کتاب دنیاهایی که پشت سر می گذاریماگر این شانس را داشتید که فردی را از زندگی خود حذف کنید آیا این کار را انجام می‌دادید؟ اگر کسی در حقتان بدی مرتکب شده آیا به دنبال انتقام هستید؟ اگر شخص سومی شما را تحریک به انتقام کند، چه می‌کنید؟ اگر این انتقام‌گیری شما فرصتی برای تغییر جهان باشد چه؟ آیا از آن استفاده می‌کردید؟ وقتی کسی برای همیشه از این جهان حذف می‌شود چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا دیگران او را فراموش خواهند کرد؟ هکس و تومو دو پسر نوجوان‌اند که از دوران کودکی باهم دوست هستند. یک روز برای بازی به جنگل می‌روند و دختربچه‌ای به نام ساشا دنبال آن‌ها راه می‌افتد و همراهشان راهی جنگل می‌رود. طی یک حادثه هکس باعث مصدوم شدن ساشا می‌شود. خواهر بزرگ‌تر ساشا یک کتک مفصل به هکس می‌زند. هکس ناراحت از این اتفاق ناعادلانه به اعماق جنگل فرار می‌کند. در آنجا کلبه‌ای می‌بیند که پیرزنی همراه سگش در آن زندگی می‌کند. پیرزن زخم‌های هکس را پانسمان می‌کند و از او می‌خواهد که انتقام بگیرد و دنیا را از شر کسانی که به او ظلم کرده‌اند، پاک کند. پیرزن بلوطی به هکس می‌دهد و می‌گوید که برای انتقام گرفتن کافی است که بلوط را بشکند. این کار باعث می‌شود که آن دختر برای همیشه از زندگی حذف شود بدون آنکه کسی او را به یاد بیاورد. در اینجا، به هکس فرصتی داده می‌شود تا به گذشته برگردد و همه‌چیز را تغییر دهد. تنها کاری که هکس باید انجام دهد این است که بپذیرد دختر برای همیشه فراموش شود؛ اما چیزی که هکس نمی‌داند این است که پیرزن با شخص دیگری نیز همین معامله کرده است… روز بعد تومو بهترین دوست هکس از خواب بیدار می‌شود و چیزی از گذشته به خاطر نمی‌آورد. خاطرات روز قبل خیلی زود از ذهنش پاک می‌شود اما رد ضعیفی از گذشته در ذهنش باقی می‌ماند که باعث می‌شود فکر کند چیزی یا کسی در زندگی‌اش گم شده است… کتاب دنیاهایی که پشت سر می‌گذاریم ترکیب درخشانی از ژانر فانتزی و معمایی است که روایتی جذاب اما سهمگین از نبرد خیر و شر در وجود انسان را به نمایش می‌گذارد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه