کتاب|

عمومی

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
1 سال پیش
3بهخوان
نویسندۀ کتاب، استفانی روزنبلوم، روزنامه‌نگاره و تصمیم گرفته در چهار فصل به چهار مقصد موردعلاقه‌اش بره و درباره‌شون چهار جستار نوشته: بهار در پاریس، تابستان در استانبول، پاییز در فلورانس و زمستان در نیویورک. البته خودش ساکن نیویورکه ولی می‌گه دلش می‌خواسته از زاویه‌دید یه مسافر شهرش رو از نو کشف کنه. و خب این برای من جالب بود چون خیلی دوست دارم برم جاهای مختلف شهر و تصور کنم اگه تو این شهر مسافر بودم نظرم دربارۀ این مکان خاص چی بود. حتی یکی از آرزوهام اینه که مثلاً در تهران یه شب برم هتل و ببینم چه شکلیه. هر بخش پر از ارجاع به مکان‌ها و فعالیت‌های خاص اون شهره و اگه موقع خوندن اسم فضاها رو سرچ کنید، می‌تونید به قوۀ تخیل‌تون اجازه بدین برای خودش جولان بده تا خیال کنید که شما هم در اون شهرها و در حال تجربه کردن اون فضاها هستید. این کتاب خیلی حرف تازه‌ای نمی‌زنه. این حرف‌ها دربارۀ تنهایی و خلوت‌گزینی پیش‌تر در کتاب‌های بهتری که این روزها هم خیلی زیاد شدن گفته شده. ولی اگه در حد یه مطالعۀ سبک بهش نگاه کنید و انتظار زیاد و پیچیده‌ای ازش نداشته باشین می‌تونه لذت‌بخش باشه. در نهایت اینم بگم که کتاب به ویرایش احتیاج داره.
1 سال پیش
5بهخوان
کتابی که برای لذت بردن و آرامش نوشته شده و در این راستا به نظرم بسیار موفق بوده. جستار‌هایی که بر خلاف نجربه‌های پیشین من از خواندن کتاب‌های جستارگونه، حاصل ذهنیات پراکنده و پرش‌های فکری نویسنده نبود و یک انسجام قابل قبولی داشت. کتابی که برای یکی از مهم‌ترین احساس‌های گم شده‌ی درونی ما نوشته شده: «لذت بردن از تنهایی و خلوت با خود، در سطح شهر، در سفر، در شلوغ‌ترین و خلوت‌ترین مکان‌ها» و همین برای من بسیار عزیز بود. البته نمی‌دونم اگر شانس سفر کردن به تنهایی رو قبلا نداشتم و الان هم دقیقا در آرزوی یک سفر تنهایی دوباره نبودم، هم‌چنان این‌قدر از خوندن کتاب لذت می‌بردم یا نه
1 سال پیش
3بهخوان
کتابی که ما را با خود در لذت سفرهای تنهایی مؤلف به چهار شهر پاریس ،استانبول ،دنیز و نیویورک شریک می میکند. در هر سفر زیبایی ها آن و نکات روانشناسی مربوطه را نقل میکند. در پاریس غرق در لحظه حال شدن و آهستگی و حس لذت از در لحظه حال بودن مثل خوردن با تمام تمرکز و آهستگی از غذاهای حرفه ای ترین آشپزها. در استانبول رفتن به حال و هوای تاریخ و عثمانی و قدیم در ونیز سرگیجه از شکوه و تعدد هنر و تابلوهای عصر رنسانس و در نیویورک که خانه مولف هست وقتی با نگاهی نو و به عنوان غریبه هر هفته یک روز خاص به دیدار یک اثر یا یک محله خاص در نیویورک می روی بسیار لذت بخشه و خود همین نگرش باعث می‌شه چیزی که برایت خسته کننده و کسالت آوره بسیار مفرح و لذت بخش بشه و با چند ساعت در یک روز انگار که به مسافرت رفته ای. همینطور وقتی نگاهت به خانواده و اعضای خانواده به عنوان فردی کنجکاو و علاقمند برای آشنایی و شناخت و دوستی با آنها باشد چقدر کسالت و روزمرگی دور و لذت و هیجان و سرزندگی نزدیک خواهد بود.