دربارهی کتاب بادکنک نقره ای:جیمز یک عالمه بادکنک دارد.اما بادکنک های بابابزرگخیلی خیلی بیشتر است. توی هر بادکنک یک خاطره پنهاناست. جیمز دوست دارد قصه ی تمام این بادکنک ها را بداند.امام وقتی بادکنک های بابابزرگ یکی یکی از دستش رها می شوندو به آسمان پرواز می کنند، جیمز نمی تواند آن ها را برگرداند.حالا نوبت جیمز است که برای بابابزرگ خاطره تعریف کند. خاطرات توی بادکنک هایش را.پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
《و این روزها را میان مردم میگردانیم.》
پدربزرگ و مادربزرگ، از مهمترین داشتههای هر آدم هستند و وقتی خاطرات گذشتهشان را تعریف میکنند، انگار ریشههای نوهها هم قویتر میشود.
نویسنده خیلی هنرمندانه، با درک عمیقی از زجر تماشای دنیای عزیزی که کمکم یادها را فراموش میکند، غم سنگینش را در دل نگهداشته و داستانی لطیف ساخته است که در سادهترین شکل ممکن تمام احوالات یک کودک در مواجهه با زوال مغز و آلزایمر را نشان می دهد.
تصاویر این کتاب خیلی همسو با آرامش قلم نویسنده است؛ البته که من دوست داشتم لااقل در یک فریم، تصویر چیزی فراتر از متن بگوید و تکانه ایجاد کند.
1 سال پیش
4بهخوان
از نظر من آلزایمر بدترین بیماری دنیاست. هر بیماری تو درک میکنی چکار کنی تا کمک کند بهتر شود یا اصلا همین طوری بماند یا .... وقتی مادربزرگ را دیدم که بادکنک خاطره ها را از جدید به قدیم یکی یکی مثل پدربزرگ قصه از دست میدهند، ناراحت میشوم... احساس پسر داستان را خوب درک میکردم که دنبال بادکنک ها میدوید. حتی وقتی بهترین خاطره از بین رفت. حالا نوبت او هست که بنشید و داستان خاطره ها را تعریف کند برای کسی که روزی همه خاطره ها را خوب و جالب تعریف میکرده است.
1 سال پیش
3بهخوان
کتاب بدون نام بردن از بیماری داره آلزایمر رو توضیح میده برای بچه ها. برای بچه هایی که با شرایط مشابه هستن خوندنش خیلی خوبه.
1 سال پیش
5بهخوان
ترجمه فارسی: بادکنک نقرهای
نشر پرتقال
یکی از قشنگترین کتابهایی بود که خوندم :')))
و من رو یاد کارتون inside out انداخت.