کتاب|

عمومی

درباره‌ی کتاب تو برای من عزیزترینی جمع آوری و توپ در شهر مد شده بود!جعبه های رنگارنگ و توپ های فانتزی همه ی اهالی شهر و می کی ها مشغول جمع کردن جعبه و توپ بودند همه بجز پانچلو. پانچلو هم برای این که از دیگران عقب نیفتد سعی کرد هرکاری لازم بود انجام دهد تا مثل آن ها شود.او هیچ گاه تصور نمی کرد مجبور شود این قدر تلاش کند و از چیزهایی که برایش مهم بودند صرف نظر کند تا صاحب جعبه ها و توپ های بیشتری شود. تا این که ایلای سازنده پانچلو،از این فرصت استفاده کرد تا موضوع مهمی را به او یاد آوری کند. تو بیش از این ها برایم ارزشمندی چون تو را با عشق ساخته ام و همین طور که هستی دوستت دارم. آیا شما نیز گاهی نیاز دارید که این موضوع به شما یادآوری شود؟
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
11 ماه پیش
5بهخوان
این کتاب پر از محتوا بود و شاید فقط خواندن همین کتاب به یک کودک بیاموزد که او چه سفید پوست باشد،چه سیاه پوست و اهل هر کشوری که باشد خدا او را دوست دارد.
1 سال پیش
4بهخوان
داستان درباره ی برچسب زدن ه، نمادهای داستان خیلی واضحن ولی با این حال به دل میشینه، مخصوصا با اجرای با احساس و بی‌نظیر سوده ی شبیری عزیز
1 سال پیش
5بهخوان
خیلی قشنگ و با محتوا بود. درباره مسابقه ی مردم برای مصرف و خرید هر چه بیشتر و نتیجه ش. مردم فکر میکردم هرچی وسایل بیشتری داشته باشن، خوشحال تر میشن اما ناخواسته توی یک رقابت برای هرچه بیشتر داشتن، باور و رضایت درونیشون رو از دست میدن. «تو برای من عزیزترینی» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/12710
1 سال پیش
4بهخوان
موضوع:چشم و هم چشمی،احساس کسب ارزش و اعتبار از طریق داشتن وسایل بیشتر و مارک دار و به رخ دیگران کشیدن آنها (ایلای گفت:جعبه ها و توپ ها را به قیمت از دست دادن دوستانت به دست آورده ای،مهمتر از همه به قیمت از دست دادن باورت ! تو باور نداشتی من می توانم تو را خوشحال کنم.تو به سراغ آن جعبه ها و توپ ها رفتی و فکر کردی آن ها می توانند تو را خوشحال کنند.)