کتاب|

عمومی|

داستان|

ایران

درباره‌ی کتاب نقاشانتشارات سپیده باوران منتشر کرد: تاریکی نیروهای جسم حیوان شکارچی را ب فعل در می آورد اما از زمانی که بشر دام و اسب را رام کرد و داس نیز ساخت کارایی غرایز و حواس جسم به تدریج باغ استحاله شدن در تعاریف ضعیف تر شد و با تکامل مدنیت و پیدایش تکنولوژی و خیابان رقیق تر شد و زمانی که بشر کت و شلوار و کراوات به تن کرد و تانگو رقصید دیگر نیروهای جسم به دام و اسب رامی مبدل شدند که برای من اجتماعی نقش گارسون و پیشخدمت را بازی میکردند با این حال اگر شهر محل سکنای آدم متمدن بود.و تمدن تفسیر آدم اهلی و مودبی که در بین خطوط قرمز به چپ و راست نمیپیچید در زیر پاهای شهر آن جا که زایده های تمدن را دور میریختند آدم ها بین جسم و من اجتماعی سرگردان نقش گرگ و کوسفند را برای خود و دیگران بازی میکردند و غرایز و حواسشان از نو بیدار میشد و پیراهن تکامل را می درید تا به عقب بازگردد.
پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه