کتاب|

عمومی

پیشنهادهای دیگر از همین دسته‌بندیمشاهده همه
دیدگاه کاربران
10 ماه پیش
1بهخوان
ایده‌ی معنایی این اثر این است: هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید! درواقع نویسنده بر این مفهوم تاکید دارد که اگر کسی با دیگرانی که در یک جامعه زندگی می‌کنند، متفاوت است و به نظر نقصی دارد، لازم نیست تفاوتش را از بین ببرد، بلکه می‌تواند با ارزش دیگری که به جامعه تزریق می‌کند، برای آن‌ها و برای خودش پذیرفته شود. تصویرگری کتاب مورد پسندم بود اما محتوای این کتاب را هم دوست داشتم و هم نداشتم! من با ریشه‌ی ایده‌ی معنایی داستان مساله دارم. چند سوال هم دارم که برای خودم بازکننده‌ی درهایی برای گفت‌و‌گوی ذهنی هستند. چرا باید به کوکان انتقال دهیم که حتما باید در جامعه‌شان از سمت همه پذیرفته شوند؟ چرا یک گوسفند عاقل بین آن گله‌ی بی‌فکر نبود؟ چرا آن گله و چوپان، همه نفهم دیده شده بودند و نویسنده سر سوزنی آن‌ها را واقعی و خاکستری ندیده بود؟ حتما باید نفعی به دیگران برسانیم؟ اگر منفعتی نداشته باشیم، طرد خواهیم شد و این طبیعی است؟ ذهنیتی که پذیرفته شدن را در سود رساندن و سرویس دادن می‌داند، برای اوقات بی‌مصرفی فرد راه نجاتی باقی می‌گذارد؟ در نهایت من فکر می‌کنم ماجرای فرد متفاوتی که پذیرفته نمی‌شود، داستان آن فرد نیست. بیش‌تر داستان جمعی است که قبولش نمی‌کنند.
1 سال پیش
4بهخوان
گوسفند کوچیکه رو همه مسخره می‌کردند اما اتفاقی افتاد که همه فهمیدند چه اشتباهی کردند و از او عذر خواهی کردند یک کتاب خوب برای وقتی که میخواهیم درباره مفهوم تفاوت و یا مسخره کردن برای بچه ها قصه ای بخوانیم
1 سال پیش
4بهخوان
و نیکوکاری که نویسنده ی این کتاب را اصلاح کند؟ :)
3 ماه پیش
3.5بهخوان
در یک صبح درخشان بهاری فرفری به دنیا آمد، فرفری‌ای که برخلاف بقیه قد نکشید و از این بابت مورد تمسخر قرار گرفت. پس برای اینکه بزرگ به نظر برسد کارهای مختلفی کرد اما راهکارهایش موثر واقع نمی‌شدند. یک روز گرگی حمله کرد و فرفری موفق شد بدون انکه دیده شود دم گرگ را بکشد. غول هم گمان کرد غولی دم او را گرفته و به سرعت پا به فرار گذاشت. فرفری هم محبوب گله شد. تصاویر هم زیبا هستند