دربارهی کتاب بن بستی در آفریقاانتشارات نی منتشر کرد:
شیرجه. این روایت روح خواب آلود من است در حین سقوط ماشین شاسی بلند گلی شده که با پنجهی سگها خراشیده شده؛ به فنجانی قهوه اسپرسو دوپیوی سردشده؛ سقوط به یک چاله گل، کف آن را خاکی منتهی به بن بست.
تراکتور بعد از کوبیدن به پشت ماشین آقا صفت منحرف میشود، به دیوار کنارش میخورد و چپ میشود. تراکتور را پسر نوجوانی میراند؛ پسری لابد عینا مثل جوانی خود آقا صفت؛ پر از عقدهی راندن، پر از جنون سرعت. لابد تراکتور را زمانی که از سنگینی خواب عمویش مطمئن شده، دزیده و داشته با همان یک چراغ روشن کیف دنیا را میکرده و هرگز به ذهنش هم خطور نمیکرده که کسی آن ساعت شب در آن راه خاکی پیدایش شود...
من درد دارم؛ پس زندهام...و اضافه کاری هم میگیرم.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه