دربارهی کتاب معمای هویداانتشارات اختران منتشر کرد:
اینکه یکی از نخستوزیران رژیم پهلوی شیفتهی ادبیات بود و خواننده پر و پا قرص شاعران بزرگ فرانسوی به شمار میرفت ، اینکه هویدا علاقهی خاصی به جمعهای روشنفکری داشت : صادق هدایت ، صادق چوبک و ابراهیم گلستان از دوستان نزدیکش بودند ، همه و همه نشان میدهد که او آدم خاصی بود. اگر چه این خاص بودن با انگِ همجنسگرایی و بهایی بودن هویدا همواره تکفیر میشد، اما میلانی جنبههای دیگری از زندگی خاص هویدا را تصویر میکند. او در میان مجموعهای از کارگزاران سلطنتی که آلوده به فساد اقتصادی بودند، کمتر علاقهای به مکنت داشت. از طرف دیگر او علاقهی چندانی به قدرت نیز نداشت و یا به قول ابراهیم گلستان ، چنین وانمود میکرد.
اما تمام ویژگیهای منحصر به فرد هویدا، به هیچ وجه توجیهکنندهی عملکرد او در دوران نخستوزیری نیست. نکتهای که بیعملی هویدا را بغرنج تر میکند (اگر فرض کنیم که خود نقشی در فساد مالی و حکومتی دربار نداشت) همین ویژگیهای مثبت او بود. اگر ذهن فعال جامعه ، در نگاهی کلاننگرانه انفعالِ کارگزارانی را که همچون هویدا باسواد نبودند بپذیرد ؛ قطعاً به سختی قادر خواهد بود که تسلیم هویدا را در قبال استبداد محمدرضاشاه قبول کند. هویدا در این زمینه نیز در بین سیاستمداران در اقلیت بود. او سرسپرده بود و میدانست که سرسپرده است و از آن مهمتر معنای استقلال را میفهمید و این مسالهی کوچکی نیست.
پیشنهادهای دیگر از همین دستهبندیمشاهده همه
با کسی آشنا شدم که عاشق ایران بود و به عشق وطن ماند و سرش رفت و چه پایان غم انگیزی داشت من با خواندن دو اثر زیبا اشک ریختم اول سینوهه ودوم معمای هویدا
1 سال پیش
معمای هویدا را خواندم. مثل همیشه خیلی دیرتر از کتابخوانهای حرفهای. اخلاقم این شده که وقتی یک کتاب یا فیلم سرو صدا میکند سراغش نمیروم.
نویسنده معمای هویدا انقلابی به معنای رایج نیست و بلکه میتوان گفت منتقد جمهوری اسلامی است. با این حال منتقد رژیم گذشته نیز هست و سعی میکند سهم هویدا را در اضمحلال حکومت پهلوی نادیده نگیرد. با این حال احساسم این بود که بیش از نقد هویدا با او همراهی و همدلی کرده است و در پایان شاید تنها اشکال نویسنده بر هویدا این است که چرا در برابر شاه سکوت کرده و استعفا نکرده است. این کوتاهی را هم به مزه کردن قدرت زیر دندان هویدا احاله میدهد.
کتاب را که میخوانی چهره صادق خلخالی بیش از پیش در نظرت خراب میشود. و البته در کنارش به همه دادگاههای اول انقلاب بدبین میشوی و دلت هم به حال هویدا میسوزد. این حس را هنگام خواندن دربدریهای شاه بعد از انقلاب هم داشتم (در کتاب خاطرات مادر فرح). با این همه نویسنده حق را به هویدا نمیدهد.
کتاب یکسره داستان زندگی هویدا نیست که نویسنده گاه در قامت یک تحلیلگر سیاسی تلاش کرده رفتارهای هویدا را در فضای سیاسی آن روزها وضوح بیشتری ببخشد و همزمان تحلیلی هم از سقوط رژیم پهلوی به دست بدهد.
منبع بسیاری از مطالب کتاب مصاحبههای نویسنده با اشخاص است و این نکته البته امکان قضاوت درباره ادعاهای مطرح شده در کتاب را از خواننده سلب میکند.
نویسنده در لابلای مطالب گاه سایر کتابهای تاریخی درباره شاه و هویدا و انقلاب را هم نقد میکند. این نقدها در نظر من دقیق آمد.
کتاب خوبی است و به خواندنش میارزد ولی به نظرم اگر کسی درباره انقلاب و قبل از انقلاب کم خوانده باشد خیلی از اشارات کتاب از دستش خواهد رفت. خیلی از چیزهایی که درباره هویدا شنیده و خوانده بودم (از جمله ساده زیستی) با این کتاب روشنتر شد.
1 سال پیش
3بهخوان
این کتاب را چند سال پیش دوستی به من قرض داد تا بخوانمش.
اما من که آن روزها اصلا فرصت سَر خاراندن هم نداشتم، با روزنامه جِلدش کردم و داخل کشوی کُمد کتابخانهام گذاشتم.
آن دوست چند باری سراغش را گرفت و هر بار من پاسخی دادم و او را از سَر باز کردم.
اما با خودم گفتم؛ بگذار حداقل ۲۰ صفحه از ابتدای آن را بخوانم و کل کتاب را هم سَرسَری نگاه کنم که این بار اگر پرسید، پاسخی شایسته داشته باشم.
اما خواندن ۲۰ صفحۀ آغازین، مرا تا پایان کتاب کشاند و با خود برد و از نگاه سَرسَری نجات پیدا کردم.
کتاب از هویدا چهرهای مثبت و کمگناه ساخته و بیشتر تقصیرها را به گردن شاه انداخته است.
نگاه آقای میلانی که خارج از کشور زندگی میکند؛ به یکی از مسئولان بلند پایۀ حکومت سابق، نگاهی عاطفی و ترحمانگیز است.
شاید شیوۀ مردن هویدا بر نویسنده اثرگذار بوده و سعی کرده تا چهرهای بیگناه یا حداقل کمگناه از او نشان دهد.
و چه بسا انفعال هویدا در برابر شاه، نویسنده را به همراهی بیش از اندازه با او واداشته باشد.
به هر روی تصور میکنم، آقای میلانی از جادۀ انصاف کمی خارج شدهاند و از فردی دفاع میکنند که وقتی میدید قدرت و اختیار کار ندارد، میتوانست نخستوزیری را رها کند، اما به هر دلیل رها نکرد و حداقل در این زمینه مقصر است!
این برداشت من از این کتاب بود و قرار نیست وحی مُنزَل در این خصوص باشد.
مدتی پس از خواندن این کتاب، کتاب دیگری را دیدم که در بارۀ هویدا منتشر شده بود؛ این بار به قلم فردی از داخل ایران.
نویسندۀ آن کتاب، از آن سوی بام افتاده بود و از هویدا چهرهای منفور و شیطانی ساخته بود که یکی از پلیدترین افراد در حکومت سابق بود.
من وقتی گفتههای این دو نویسنده و مطالب این دو کتاب را با هم مقایسه کردم، به دور از افراط و تفریط به نگاهی میانه رسیدم که به نظرم به واقعیت نزدیکتر بود.
البته چون در آن زمان - منظورم دوران نخست وزیری هویداست - کودکی بودم و به دنبال بازیهای بچگانه؛ نمیتوانم بگویم واقعیت امر در بارۀ هویدا چه بوده است و تنها تصور میکنم، یافتن نگاهی میان افراط و تفریط، به واقعیت شناخت شخص و شخصیت هویدا نزدیکتر باشد.
به هر روی خواندن این کتاب میتواند گوشهای از تاریخ گذشتۀ ایران عزیز را برایمان روایت کند؛ هر چند بعضی مطالبش کمی از واقعیت دور باشد و به افسانه نزدیکتر.
شوربختانه این کتاب را هم در اختیار ندارم تا نمونهای از متن آن را به حضورتان پیشکش کنم.
3 ماه پیش
5بهخوان
این کتاب تحقیقی است که میلانی بر روی زندگی هویدا انجام داده است و به شکل زندگینامه ای از هویدا از بدو تولد تا اعدامش را به تصویر می کشد .
این اثر خواننده را با هویدا ، علایقش ،تحصیلاتش و دوره نخست وزیری اش آشنا می کند و به گونه ای داستان وار شما را به درون خویش می کشد .